متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


میگویند در قدیم دزد سر گردنه هم معرفت داشت!

روزی دزدی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی کیسه ی سکه ی مردی غافل را می دزدد!
هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها کاغذیست که بر آن نوشته است: 
خدایا به برکت این دعا، سکه های مرا حفاظت بفرما..

اندکی اندیشه کرد،
سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند!

دوستانش او را سرزنش کردند که چرا این همه پول را از دست داد.

دزد کیسه در پاسخ گفت:
صاحب کیسه باور داشت که دعا، دارایی او را نگهبان است. او بر این دعا به خدا اعتقاد نموده است.
من دزد دارایی او بودم نه دزد دین او.
اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر دعا و خدا سست میشد. آنگاه من دزد باورهای او هم بودم،
و این دور از انصاف است!

و این روزها در این سرزمین عده‌ای هم دزد خزانه مردمند و هم دزد باورهایشان...

نظرات دیوار ها


Tom Cat
ارسال پاسخ

X_REZA_X :
{h}

لطف کردی

X_REZA_X
ارسال پاسخ
Tom Cat
ارسال پاسخ

farnia :
ايول به آقا دزده

اره والا

Tom Cat
ارسال پاسخ

sheyda21 :
{38}

ممنون

farnia
ارسال پاسخ

ايول به آقا دزده

ѕнєуɗα
ارسال پاسخ
Tom Cat
ارسال پاسخ

sairon :
چی بگمم..... حرفی ندارم.... حقیقت تلخه

همینطوره

sairon
ارسال پاسخ

چی بگمم..... حرفی ندارم.... حقیقت تلخه