توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
پدر و مادر
- تعداد نظرات : 0
- ارسال شده در : ۱۳۹۵/۰۲/۰۲
- نمايش ها : 3113
مادر پیر شده و آشپزخانه از تنها شدن نگران است …
یقه پیراهن پدر هراسان به آخرین دکمه های بسته شده با دست او خیره شده اند …
فرشته مو سفید خانه مان کوله بارش را بسته …
امروز برایم خاطره اولین روز مدرسه ام را گفت که وقتی وارد کلاس شدم و او میرفت گریه میکردم …
خواستم بگویم آخر مهربان آن روز زجه هایم برای چهار ساعت ندیدنت بود ولی یک عمر ندیدنت را چه کنم ؟؟؟ اما نگفتم …
یقه پیراهن پدر هراسان به آخرین دکمه های بسته شده با دست او خیره شده اند …
فرشته مو سفید خانه مان کوله بارش را بسته …
امروز برایم خاطره اولین روز مدرسه ام را گفت که وقتی وارد کلاس شدم و او میرفت گریه میکردم …
خواستم بگویم آخر مهربان آن روز زجه هایم برای چهار ساعت ندیدنت بود ولی یک عمر ندیدنت را چه کنم ؟؟؟ اما نگفتم …
نظرات دیوار ها
نخستین نظر را ایجاد نمایید !