متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


ata593
ata593
۱۳۹۴/۰۴/۱۴

خدا حتی طاقت له شدن خاشاک پاییزی را زیر پای مردم ندارد؛ پس آرام و بی‌صدا قدم بردارید، سبک پرواز کنید، شاید زیر آن خاشاک، کرم یا حشره‌ای غذای فرزندان خود را حمل می‌کند یا خاشاک غذای کرمی است، آرام قدم بردار که خداوند دل‌نگران گام‌های بلند توست.

ata593
ata593
۱۳۹۴/۰۴/۱۱

گفت : دعا کنی، می آید؛

گفتم : آنکه با دعایی بیاید به نفرینی میرود؛

خواستی بیایی،

با دعا نیا، با دل بیا ...!!

rezaazadd
rezaazadd
۱۳۹۴/۰۴/۱۱

اینقدر نگوییم گل ها خار دارند،بگوییم خارها گل دارند.

ata593
ata593
۱۳۹۴/۰۴/۱۰

یه روز یه ترکه میره سبزی فروشی تا کاهو بخره
> عوض اینکه کاهوهای خوب را سوا کند ، همه ی کاهو های نامرغوب را سوا میکنه و
> میخره
> ازش می پرسند چرا اینکار را کردی میگه : صاحب سبزی فروشی پیرمرد فقیری هست
> مردم همه ی کاهوهای خوب را میبرند و این کاهوها روی دست او میمانند و من
> بخاطر اینکه کمکی به او بکنم اینها را میخرم
> اینها را هم میشود خورد
> این ترکه کسی نبود جز عارف بزرگ آقا سید علی قاضی تبریزی (ره)
عارفی که ۳۰ سال مرتب ذکر می گفت: استغفر الله.
مریدی به او گفت: چرا این همه استغفار می کنی، ما که از تو گناهی ندیدیم.
جواب داد: سی سال استغفار من به خاطر یک الحمد لله نابجاست!
روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته، پرسیدم: حجره من چه؟
گفتند: مال شما نسوخته…
گفتم: الحمدلله…
معنیش این بود که مال من نسوزد مال مردم به درک!
آن الحمدلله ازسر خودخواهی بود نه خداخواهی.
چه قدر از این الحمدلله ها گفتیم و فکر کردیم شاکریم …

mahtab11835
mahtab11835
۱۳۹۴/۰۴/۰۹

در همه چیز، آنچه سرانجام بیشترین اهمیت را دارد، تصمیم در لحظه است. تمام زندگی انسان توالی لحظه پشت لحظه است. اگر انسان لحظهٔ حال را با تمام وجود دریابد، دیگر چیزی وجود ندارد که نگران آن باشد. در همه‌حال با تصمیمی که در لحظهٔ حال می‌گیری زندگی کن.

ata593
ata593
۱۳۹۴/۰۴/۰۹

به ما گفتند باید بازی کنید
گفتیم با کی ؟؟
گفتند با تیم دنیا
تا خواستیم بپرسیم بازی چی ؟
سوت آغاز بازی رو زدن . فقط فهمیدیم خدا تو تیم ماست
بازی شروع شد و دنیا پشت سر هم به ما گل میزد
ولی نمیدونم چرا هر وقت به نتیجه نگاه میکردم امتیاز ها برابر بود
تو همین فکر بودم که خدا زد پشتم و خندید و گفت :
نگران نباش تو وقت اضافه میبریم حالا بازی کن
گفتم آخه چطوری ؟؟؟
بازم خندید و گفت : خیلی ساده . فقط پاس بده به من ، باقیش بامن.

ata593
ata593
۱۳۹۴/۰۴/۰۹

به ما گفتند باید بازی کنید
گفتیم با کی ؟؟
گفتند با تیم دنیا
تا خواستیم بپرسیم بازی چی ؟
سوت آغاز بازی رو زدن . فقط فهمیدیم خدا تو تیم ماست
بازی شروع شد و دنیا پشت سر هم به ما گل میزد
ولی نمیدونم چرا هر وقت به نتیجه نگاه میکردم امتیاز ها برابر بود
تو همین فکر بودم که خدا زد پشتم و خندید و گفت :
نگران نباش تو وقت اضافه میبریم حالا بازی کن
گفتم آخه چطوری ؟؟؟
بازم خندید و گفت : خیلی ساده . فقط پاس بده به من ، باقیش بامن.

ata593
ata593
۱۳۹۴/۰۴/۰۷

زندگی صحنه رنگین ریاست
همه مشتاق به آن می نگریم
عاقبت از پس تقدیر چوباد
روزی از لاشه آن میگذریم
زندگی خاطره ای بیش نبود
بهر ما جز غم وتشویش نبود
به کدام خاطره اش خوش باشیم
که کدام خاطره اش نیش نبود؟

ata593
ata593
۱۳۹۴/۰۴/۰۳


meygoli
meygoli
۱۳۹۴/۰۴/۰۲

+5= 7 - 12