متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


saeed1360
saeed1360
۱۳۹۴/۰۸/۳۰

آدم های کمی هستند که می دانند،

تنهایی ِ یک نفر حرمت دارد .

همین طور بی هوا سرشان را پایین نمی اندازند

و بپرند وسط تنهایی آن فرد..!

چون خوب می دانند که اگر آمدند،

باید بمانند؛

تا آخرش باید بمانند؛

آنقدر که دیگر تنهایی وجود نداشته باشد .

وگرنه مسافرها همیشه موقع خداحافظی،

تنهایی را هزار برابر می کنند...!

saeed220
saeed220
۱۳۹۳/۱۰/۲۷

حالی نمانده

می خواهم شعر بگویم

می خواهم خلوت ریه هایم را

پرکنم از خشکسالی ابری

که با دستمال خیس هیچ خاطره ای نمی بارد!

می خواهم سوت بزنم از ته این جاده

برقصم روی تکه تکه های سکوتی

که از حافظه ی صبح جا مانده است!

می خواهم لالایی بخوانم

سرش را ببندم با ته مانده ی غباری

که آسمان را به سرفه انداخته است.

می خواهم شعر بگویم با رعشه ی قلبی

که تیر می کشد زیر پل هوایی

به سمت رودی که با اولین تعارف

فرو می رود در رگ تیزآب!

می خواهم شعر بگویم با حداقل چیزی

میان خواب و رویا با تکه موجی کوچک

که از ویرانی دریا برمی گردد!

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۲/۱۲/۱۹

من اینجا

دلم سخت معجزه می خواهد و

تو انگار

معجزه هایت را

گذاشته ای برای روز مبادا

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۲/۱۲/۱۸

هر روز صبح مادرم می گوید باز که دیشب آب

دهانت بالشت را خیس کرده من لبخند میزنم

و می گویم خدارو شکر هنوز از گریه های شبانه

من بی خبر است.....

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۲/۱۲/۱۵

تنهایی

ذره ذره خودی نشان می‌دهد

وقتی تو آن قدر کم پیدایی که

سنگینی روزگارم را

مورچه‌ها به کول می‌کشند

و من تماشایشان می‌کنم.

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۲/۱۲/۱۲

دوستت دارم

اما نمى‌توانى مرا در بند کنى

همچنان که آبشار نتوانست

همچنان که دریاچه و ابر نتوانستند

و بند آب نتوانست

پس‏ مرا دوست بدار

آنچنان که هستم

و در به بند کشیدن روح و نگاه من

مکوش‏!

مرا بپذیر آنچنان که هستم .

mehdi1000
mehdi1000
۱۳۹۲/۱۱/۳۰

خدایا.......

دستانم خالی اند ودلم غرق در آرزوها............

یا به قدرت بی کرانت دستانم را توانا گردان.............

یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن................