متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • ﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﻓﻘﯿﺮ

  • ﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﻓﻘﯿﺮﯼ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﺷﺪ ﻭ ﭘﺸﺖ ﻣﯿﺰ ﻧﺸﺴﺖ .ﺧﺪﻣﺘﮑﺎﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻏﺶ ﺭﻓﺖ. ﭘﺴﺮ ﭘﺮسید:ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺷﮑﻼﺗﯽ ﭼﻨﺪ ﺍﺳﺖ؟ﺧﺪﻣﺘﮑﺎﺭ ﮔﻔﺖ 50 ﺳﻨﺖ .ﭘﺴﺮﮎ ﭘﻮﻝ ﺧﺮﺩﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺷﻤﺮﺩ ﺑﻌﺪ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺑﺴﺘﯽ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﭼﻨﺪ ﺍﺳﺖ؟ﺧﺪﻣﺘﮑﺎﺭ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯿﺰﻫﺎ ﭘﺮﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻋﺪﻩ ی ﻧﯿﺰ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﺑﯽ ﺣﻮﺻﻠﮕﯽ ﮔﻔﺖ 35: ﺳﻨﺖﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ .ﺧﺪﻣﺘﮑﺎﺭ ﯾﮏ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﺴﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﮎ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ.ﭘﺴﺮ ﺑﺴﺘﻨ…
  • تاکسی

  • ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺟﻠﻮﯼ ﺗﺎﮐﺴﯽﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻭ ﭘﺴﺮﻡ ﻋﻘﺐ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺟﯿﻎﮐﺸﯿﺪ " ﺩﺳﺘﺘﻮ ﺑﮑﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﺜﺎﻓﺖ!!!!"..ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻫﻢ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﺭﻭ ﺗﺮﻣﺰ ﭘﺴﺮﺭﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﮐﺸﯿﺪ ﭘﺎﯾﯿﻨﻮ ﯾﻪ ﺩﻝﺳﯿﺮ ﺯﺩﺵ ...ﺳﻮﺍﺭ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺧﺎﻧﻮﻡ،ﭘﺴﺮﻩ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩ؟ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺖ: ﺁﺷﻐﺎﻝ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺗﺎ ﺗﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﺩﻣﺎﻏﺶﻣﻦ |:ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ |:ﭘﺴﺮﻩ ﺯﺑﻮﻥ ﺑﺴﺘﻪ : ﻫﯿﭻ ﺷﮑﻠﮑﯽ ﯾﺎﻓﺖ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﺰﺍﺭﻡ…
  • سوراخ رو خودکار

  • آقا من دیروز یک سوال پرسیدیم(داخل فیس بوک) این سوراخ رو خودکار بیک به چه کاری میاد ! اینم نمونه ای از جواب های دوستان:   1.این سوراخ حاوی کولاژن و ایلاستین بوده و این همون چیزیه که پوست خودکار به آن احتیاج دارد 2.عمل فتوسنتز رو انجام میداد 3.خودکارمون خفه نشه 4.برای اینکه بی کار شدی انگشت تو بکنی تو سوراخ 5.رای ما روحانی :| 6.برای اینکه سر جلسه امتحان جواب سوالو بلد نبودی بیکار نباشی باهاش فل…
  • موج عشق

  • پیر مرد از صدای خروپف هرشب زن شکایت داشت، پیرزن هرگز نمی پذیرفت شبی پیرمرد آن صدا را ضبط کرد که که  حرفش را ثابت کند اما پیرزن دیگر بیدار نشد و آن صدای ضبط شده لالایی هر شب پیرمرد شد...
  • عشق

  • یه اتاقی باشه گرمه گرم   ....روشن روشن    .....   تو باشی منم باشم   کف اتاق سنگ باشه   سنگ سفید   ...تو منو بغلم کنی که نترسم    ..   که سردم نشه.........که نلرزم    .......   اینجوری که تو تکیه دادی به دیوار   ...پاهاتم دراز کردی    ........   منم اومدم نشستم جلوت و بهت تک…
  • بابا؟ با...با؟!

  • بابا صدای ناز می آید صدای کودک پرواز می آید صدای رد پای کوچه های عشق پیدا شد معلم در کلاس درس حاضر شد. یکی از بچّه ها از قلب خود فریاد زد  بر پا همه بر پا ، چه برپایی شده بر پا معلّم نشأتی دارد . معلّم علم را در قلب می کارد ،معلّم گفته ها دارد یکی از بچّه های آن کلاس درس گفتا : بچّه ها  بر جا معلّم گفت :فرزنم بفرما ، جان من بنشین ، چه درسی ؟ : فارسی داریم! : کتاب فارسی بردار آب وآب را دی…
  • طرز فکر؟!!!

  • معلم : پسرم اگه 5 تا گنجشك رو درخت باشه با سنگ 2 تاشون رو بزنيم چند تا مي مونه  دانش آموز : خانوم هيچي معلم: چرا دانش آموز: خوب همشون مي ترسن ميپرن  معلم: نه پسرم 3 تا ميمونه ولي از طرز تفكرت خوشم اومد ... دانش آموز : خانم ما يه سئوال بپرسيم معلم : بپرس  دانش آموز: 3 تا زن دارن بستني چوبي مي خورن يكيشون ليس مي زنه يكي گاز مي زنه يكي ميمكه كدومشون متعهلن؟  معلم:اوني كه ليس ميزن…
  • مـن یه دختــرم

  • مـن یه دختــرماگـه خودمو لـوس نـکنماگـه بـاهات قهـر نکنم و نـاز نکنماگـه وقتـی چشات میچرخه از حسـودی دیونـه نشـم !اگـه از نظر دادنـاتخوشحـال نشـماگـه به خاطر تو به خـودم نرسـماگـه سر به سرت نـذارماگـه بـرات گریه نکنـماگـه لب و لوچه آویزون نکنم تا بغلـم کنیاگـه بهت نگم آقاماگـه بـرات مظلوم بازی درنیـارماگـه از سرو کولـت نرم بـالااگـه برات عشـوه نیـاماگـه گوشتو نپیچونـم و نگـم تو فقـط مـال منـیاگـه …
  • ضعیفه

  • پسر : ضعیفه ! دلمون برات تنگ شده بود اومدیم زیارتت کنیم !دختر : توباز گفتی ضعیفه ؟پسر : خب ، منزل بگم چطوره ؟دختر : وااااای . . . از دست تو !پسر : باشه ؛ باشه ببخشید ویکتوریا خوبه ؟دختر : اه . . . اصلاباهات قهرم !پسر : باشه بابا ، توعزیز منی ، خوب شد ؟ آشتی ؟دختر : آشتی ، راستی گفتی دلت چی شده بود ؟پسر : دلم ! آها یه کم می پیچه ! ازدیشب تاحالا !دختر : واقعا که !پسر : خب چیه ؟ نمیگم مریضم اصلا ، خو…
  • مادررررررررررررررر

  • ﭘﺴﺮ 16 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ   18 ﺳﺎﻟﮕﯿﻢ ﭼﯿﮑﺎﺩﻭﻣﯿﮕﯿﺮﯼ؟   ﻣﺎﺩﺭ    : ﭘﺴﺮﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﯿﻠﯽﻣﻮﻧﺪﻩ   ﭘﺴﺮ     17ﺳﺎﻟﻪ ﺷﺪ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪ ﺷﺪ،ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ   ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝﺩﺍﺩ،ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ ﭘﺴﺮﺕ   ﺑﯿﻤﺎﺭی قلبی ﺩﺍﺭﻩ . ﭘﺴﺮ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﺎﻡ   ﻣﻦ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ...؟ ! ﻣﺎﺩﺭ ﻓﻘﻂ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ . ﭘﺴﺮ ﺗﺤﺖ   ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ   ﻫﻤﮥ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ 18 …