http://www.hamkhone.ir/account/blog/edit/86516/
سر بزنید و نظر دهید.

دیروز بابام اومد تو اتاقم میگه صب تا شب چه غلطی میکنی تو فیس؟

میگم بابا جون بیکار نیستم دارم نمره میدم... از حرفم خوشش اومد!

گفت به منم نشون بده : بعد دختره یه عکس نیمه لخت از خودش گذاشت

گفت از یک تا ده چه نمره به من میدی؟

هیچی دیگه... الان دو روز جا خواب ندارم

دنیای دستها از هر دنیایی بی وفاتر است

دستهایت را می گیرند

گرفتار عادت ک شدی

همان دستها را برایت تکان می دهند ...!

بََهآیــِ سَنگینیــ دآدَمــ تـآ فَهمیدَمـــ :

کَسیــ رآ کهــ قَصدِ مآندَنـــ نَدآرد بآیَد ،

رآهــ کَرد ...

و هیچکس نفهمید که چه شدم … من نه ماه بودم نه خورشید اما هیچ دلی سراغ مرا از آسمان تنهایی اش نگرفت !
گویی ابرها هیچ اند و فقط ابرند و باید ببارند …
و من تنها باریدم !

من ، سکـوت ، خاطرات ، بغض و اشک همیشه با همیم …
بگذار تنهایی از حسودی بمیرد !

گاهی آنقدر تنها می شوم که خدا هم به تقدیر می گوید :
کمی مهربانتر باش !

تنهایی با ت شروع می شود …
با هیچ چیز تمام نمی شود

تنهایی یعنی شب ها اونقدر شعر بخونی و رو تختت فکر و خیال کنی تا بالاخره با اشک خوابت ببره و من همیشه اینگونه می خوابم …

کوچیکتر که بودم فکر میکردم تنهایی یعنی وقتایی که هیشکی خونه نیست !