بیستون هیچ ... دماوند اگر سد بشود چشم تو قسمت من بوده و باید بشود زده ام زیر غزل ... حال و هوایم ابریست هیچ کس مانع این بغض نباید بشود بی گلایل به درِ خانه تان آمده ام نکند در نظر اهل محل بد بشود؟ تف به این مرگ که پیشانی ما را خط زد! ناگهان آمد تا اسم تو ابجد بشود ناگهان آمدو زد ... آمدو کشت ... آمدو برد ... اوفقط آمده بود از دل ما رد بشود تیشه بر داشته ام ریشه خود را بزنم شاید افسانه من نیز زبان زد بشود باز هم تیغ و رگ و ... مــــــــــرگ برم داشته است خونِ من ضامن دیدارِ تو شاید بشود ...
& amp; nbsp;
لایییییییییک
نبودنت بهترین بهانه است واسه اشک ریختن
ولی کاش بودی تا اشکام از شوق دیدارت سرازیر میشد
کاش بودی تا دستای مهربونت
مرهم همه دلتنگیهاو نبودنات میشد...
کاش بودی تا سر روی شونه های مهربونت میذاشتم
و دردامو به گوشت میرسوندم
بدونه تو عاشقی واسم عذابه
میدونم که نمیدونی بعد از تو دیگه قلبی
واسه عاشق شدن ندارم
کاش میدونستی که چقد دوستت دارم
تو نمیدونستی که اگه از کنارم بری
تمام لحظه های زندگیم واسم پُر از درد و عذاب میشه...
میدونم که نمیدونی بدون تو
دیگه بهانه ای نیست واسه زندگی کردن
جـــــــــز
انتظارِ اومدنت...
انتظـــــــــــار...
شش تا حرف و چهارتانقطه...
یه کلمه کوتاهه..مگه نه؟
اما معنیشو سالها طول میکشه تا بفهمی!
تو این کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره
که تجربه کردن هر کدومش دلِ شیر میخواد...
تنهایی * چشم به راه بودن * غـــــــــم
غصه * نا امیدی * دلتنگی * صبوری
اشکِ بیصدا * هق هقِ شبونه * افسردگی
بی خبری * دلواپسی و . . . !
برای هر کدوم از این کلماتِ چند حرفی
که خیلی راحت به زبون میان
و خیلی راحت روی کاغذ نوشته میشه
باید خیــــــلی زجـــــــر و سختــــــی تحمل کرد
تا معنی هاشونو فهمید و درست درکشون کرد...!
خیلی قشنگ بود..ممنون