چه دل آرام... چه آرام دل... هر دو به آرامشی پر ازدحام میرسند؛ آرامشی از جنس ژلوفن. که فقط خودش میداند و خودش.
هر بار که تقلای اسم تو را بر لب ساحل میکنم؛ موجی آیدو تو را با آمدنی از من میگیرد. بر سر این موج سدی خواهم شد؛ تا اسمت بر بدنم نقش گیرد. دریاااا هم خوب میداند؛ تا من زنده هستم... این تقلا ادامه دارد.
مرغ صیاد توام، افتاده ام در دام عشق، یا بکش! یا دانه ده! یه از قفس آزاد کن!
باز هم دعوت به طوفان کن مرا... اما بدان !! من دلم دریاست.. دریا را به دریا میبری.
خررشش خررششش خرررشش آ آ آوووو جمعه بیا بریم با هم بخوابیم! تنهای تنها!
اوممممم ........
مرسی
ممنون
ممنون