متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


با من بگو تو کیستی؟

تو چیستی؟

من عاشق یکرنگیم

صدق و صفا و پاکیم

اما تو چونی،چیستی؟

در خلوت من سر زدی،تو از حقیقت دم زدی

گفتی که یک عاشق منم،سرگشته و شیدا منم

محتاج یک همدم منم،محتاج یک سنگ صبور

گفتم که من خاک توآم،افتاده در پای توآم

یار توآم...

شمع شب تار توآم

گفتم که من سنگ صبورت می شوم

یک تکیه گاهت می شوم

در لحظه های بی کسی،در لحظه دلواپسی

همراه با تو می شوم

همراز با تو می شوم

گفتی اگر باور کنی

جان را فدایت می کنم،سر می نهم در پای تو

خود خاک پایت می کنم

از عشق با تو دم زدم

از مهر با تو دم زدم

خنده نمودم با دلت،مهری فزودم در دلت

شعری سرودم بهر تو

دل را گشودم نزد تو

ای وای من.... ای وای من...

اما دریغ...

من خود خطا کردم...

بغضی نهادم در گلو،بر باد دادم آبرو

اکنون میدانم دگر

تو کیستی ، تو چیستی

تو خدعه ای ،رنگی، ریا

تو واژه دلواپسی....

 

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


MYRA_AMIR
ارسال پاسخ

لایییییییک

mahtab11835
ارسال پاسخ

لایییییییییییییییییییییییییییک
مرسی

hadel
ارسال پاسخ

با من بگو تو کیستی؟

تو چیستی؟

من عاشق یکرنگیم

صدق و صفا و پاکیم

اما تو چونی،چیستی؟

در خلوت من سر زدی،تو از حقیقت دم زدی

گفتی که یک عاشق منم،سرگشته و شیدا منم

محتاج یک همدم منم،محتاج یک سنگ صبور

گفتم که من خاک توآم،افتاده در پای توآم

یار توآم...

شمع شب تار توآم

گفتم که من سنگ صبورت می شوم

یک تکیه گاهت می شوم

در لحظه های بی کسی،در لحظه دلواپسی

همراه با تو می شوم

همراز با تو می شوم

گفتی اگر باور کنی

جان را فدایت می کنم،سر می نهم در پای تو

خود خاک پایت می کنم

از عشق با تو دم زدم

از مهر با تو دم زدم

خنده نمودم با دلت،مهری فزودم در دلت

شعری سرودم بهر تو

دل را گشودم نزد تو

ای وای من.... ای وای من...

اما دریغ...

من خود خطا کردم...

بغضی نهادم در گلو،بر باد دادم آبرو

اکنون میدانم دگر

تو کیستی ، تو چیستی

تو خدعه ای ،رنگی، ریا

تو واژه دلواپسی....