توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
بیا تا لیلی و مجنون شویم، افسانه اش با من
بیا با من به شهر عشق رو کن، خانه اش با من
بیا تا سر به روی شانه ی هم راز دل گوییم
اگر مویت چو روزم شد پریشان، شانه اش با من
مگو دیوانه کو، زنجیر گیسو را تو افشان کن
دل دیوانه ی دیوانه ی دیوانه اش با من
درِ میخانه ی چشمت به گلگشت نگه بگشا
خرابم کن خراب، آبادی ویرانه اش با من
در این دنیای وانفسای حسرت زای بی فردا
خدایا عاشقان را غم مده، شکرانه اش با من
سلام ای غم، سلام ای همزبان مهربان دل
پَر پرواز بگشا چون پرستو، لانه اش با من
چه بشکن بشکنی دارد فلک در کار سر مستان
تو پیمان نشکنی، نشکستن پیمانه اش با من
مگو دیگر ( سمندر ) در دل آتش نمی سوزد
تو گرمم کن به افسون، گرمی افسانه اش با من
“دکتر بیژن سمندر”
نظرات دیوار ها
ارسال پاسخ
پاسخ با نقل قول