متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


Sogaand
Sogaand
۱۳۹۳/۰۵/۰۴

+5


melody
melody
۱۳۹۳/۰۵/۰۳

<
+5

hegmatane
hegmatane
۱۳۹۳/۰۵/۰۲

بدنامی حیات دو روزی نبود بیش

آن هم خواهی باتو بگویم چسان گذشت؟

یک روزصرف بستن دل شد به این و آن

روز دگر به کندن دل زاین وآن گذشت...

کلیم کاشانی

شـــوالیـه
شـــوالیـه
۱۳۹۳/۰۴/۲۸

http://www.hamkhone.ir/member/360/blog/view/132852/#
しѺ√乇 (◡‿◡✿) اون روزای خـــ ـوب میــــــ ـاد (◕‿◕) しѺ√乇……
5+

راميـن
راميـن
۱۳۹۳/۰۴/۲۲

دوش بر گوشم رسيد اين مژده از جان آفرينم
کايد از ره آن نگار دلنواز و نازنينم
گفتم اي مه از کدامين آسمان باشي؟ بگفتا
شمس ايوان ولايت، عُروَة الوثقاي دينم
من همان ماه تمامم، جلوه ي ماه صيامم
شاهد صلح و قيامم، وجه رب العالمينم
طاعات قبول*عيدتون مبارک

5+

taktaz26
taktaz26
۱۳۹۳/۰۳/۲۴

اگر کسی می گوید که برای تو می میرد دروغ میگوید!!!
حقیقت را کسی میگوید که برای تو زندگی می کند

Artaan
Artaan
۱۳۹۳/۰۳/۲۴

.

صبحی که به جای عـــشق با یک سیگـــار شروع شود…..

یک شروع دوبـــــاره نیست…….

امتداد پایان اســــــت……

برای کســـــی که دیگر امیــــدی به ادامه ندارد……

.

mrb62
mrb62
۱۳۹۳/۰۳/۲۴

میتوان تنها شد

میتوان زار گریست

میتوان دوست نداشت

ودل عاشق آدم ها را زیر پاهاله کرد

میتوان چشمی را

به هیاهوی جهان خیره گذاشت

میتوان صدها بار علت غصه دل را فهمید

میتوان...

میتوان بد شد و بد دید و بد اندیشه نمود...

آخرش هم تنها میتوان تنها رفت...

با جهانی همه اندوه و غم و بدبختی

یادگاری همه جا سردی و تلخی وغرور

فاتحه؟

خوب شد رفت

عجب آدم بد خلقی بود

ولی ای کودک زیبای دلم آن ور سکه تماشا دارد

parham36
parham36
۱۳۹۳/۰۳/۱۳

باز باران!

باز باران با ترانه می خورد بر بام خانه

خانه ام کو ؟؟؟ خانه ات کو ؟؟؟ آن دل دیوانه ات کو ؟؟؟

روزهای کودکی کو ؟؟؟ فصل خوب سادگی کو ؟؟؟

یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین

پس چه شد دیگر ؟ کجا رفت خاطرات خوب و رنگین ؟؟؟

در پس آن کوی بن بست در دل تو آرزو هست ؟؟؟

کودک خوشحال دیروز

غرق در غم های امروز

یاد باران رفته از یاد

آرزوها رفته بر باد

بــاز بــــاران بــاز بــــاران

می خورد بر بام خانه

بی ترانه

بی بهانه

شایدم گم کرده خانه ....

кнαησσм gσℓ
кнαησσм gσℓ
۱۳۹۳/۰۳/۱۳

چــہ قــــבر בوســت בاشتم

تـمام בلتنــگے ایـטּ روزہا را با ڪسے تقســیم مے ڪرבم

ویــا ڪسے بوב بـــراے گـــوش בاבטּ و בرב בل ڪــرבטּ

بمانـב ڪہ آنقـבر فاصلہ زیاב شـבه ڪہ ہر چہ فریاב میزنم

گویــا صـــבایم را نہ "تـــو" میشنوے و نہ ہیچ ڪس בیگر