متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


X_REZA_X
X_REZA_X
۱۳۹۷/۰۶/۲۵

♥️✘بــــــــــسلامتے خدایے ک از همهـ چیِ زندگیم خبر داشتـ _ مشــــــــــکلام,ـغــــــــــمام,ـگرفتــــــــــاریــــــــــام "ولی.....✘♥️

+5


Fatemeh
Fatemeh
۱۳۹۷/۰۶/۲۵


1000mehdi
1000mehdi
۱۳۹۶/۱۱/۰۱

در هیاهوی زندگی دریافتم ؛

چه بسیار دویدن ها،که فقط پاهایم را از من گرفت

در حالی که گویی ایستاده بودم ،

چه بسیار غصه ها،که فقط باعث سپیدی موهایم شد

در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،

دریافتم،کسی هست که اگر بخواهد “می شود”

و اگر نخواهد “نمی شود”

به همین سادگی …

کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم

فقط او را می خواندم و بس …

shabgardetanha
shabgardetanha
۱۳۹۶/۰۹/۲۶

روزی فرا خواهد رسید که جسم من آنجا زیر ملحفه سفید پاکیزه ای

که از چهار طرفش زیر تشک تخت بیمارستان رفته است، قرار می گیرد

و آدم هایی که سخت مشغول زنده ها و مرده ها هستند از کنارم می گذرند.

آن لحظه فرا خواهد رسید که دکتر بگوید مغز من از کار افتاده است و

به هزار علت دانسته و ندانسته زندگیم به پایان رسیده است.

در چنین روزی، تلاش نکنید به شکل مصنوعی و با استفاده از دستگاه،

زندگیم را به من برگردانید و این را بستر مرگ من ندانید.

بگذارید آن را بستر زندگی بنامم. بگذارید جسمم به دیگران کمک کند که

به حیات خود ادامه دهند.

چشمهایم را به انسانی بدهید که هرگز طلوع آفتاب،

چهره یک نوزاد و شکوه عشق را در چشم های یک زن ندیده است.

قلبم را به کسی هدیه بدهید که از قلب جز خاطره ی دردهایی پیاپی

و آزار دهنده چیزی به یاد ندارد.

خونم را به نوجوانی بدهید که او را از تصادف ماشین بیرون کشیده اند و

کمکش کنید تا زنده بماند تا نوه هایش را ببیند.

کلیه هایم را به کسی بدهید که زندگیش به ماشینی بستگی دارد که

هر هفته خون او را تصفیه می کند.

استخوان هایم، عضلاتم، تک تک سلول هایم و اعصابم را بردارید و

راهی پیدا کنید که آنها را به پاهای یک کودک فلج پیوند بزنید.

هر گوشه از مغز مرا بکاوید، سلول هایم را اگر لازم شد، بردارید و

بگذارید به رشد خود ادامه دهند تا به کمک آنها پسرک لالی بتواند

با صدای دو رگه فریاد بزند و دخترک ناشنوایی زمزمه باران را روی

شیشه اتاقش بشنود.

آنچه را که از من باقی می ماند بسوزانید و خاکسترم را به دست باد بسپارید،

تا گلها بشکفند.

اگر قرار است چیزی از وجود مرا دفن کنید بگذارید خطاهایم،

ضعفهایم و تعصباتم نسبت به همنوعانم دفن شوند.

گناهانم را به شیطان و روحم را به خدا بسپارید و اگر گاهی

دوست داشتید یادم کنید.

عمل خیری انجام دهید، یا به کسی که نیازمند شماست،

کلام محبت آمیزی بگویید.

اگر آنچه را که گفتم برایم انجام دهید، همیشه زنده خواهم ماند ...

( اهداء عضو اهداء زندگی )

shabgarde.tanha

shabgardetanha
shabgardetanha
۱۳۹۴/۱۰/۰۹

این روزها بیشتر از همه

شعر می خوانم

باید مطمئن شوم قبل از من

تو را نسروده باشند !

(سمانه سوادی)

shabgarde.tanha


shabgardetanha
shabgardetanha
۱۳۹۴/۱۰/۰۷

نگرانم!

برای روزهایی که می آیند

تا از تو تاوان بگیرند و تو را مجازات کنند!

نگرانم!

برای پشیمانی ات، زمانی که هیچ سودی ندارد!

نگرانم!

برای عذاب وجدانت، که تو را به دار می کشد وُ می کُشد!

روزگاری رنج تو رنجم بود

اما روزها خواهند گذشت…

و تو

آری تو

آنچه را به من بخشیدی

از دست دیگری باز پس خواهی گرفت!

و آنچه که من به تو بخشیدم، هیچگاه نخواهی یافت!

shabgarde.tanha

5++

tanin1362
tanin1362
۱۳۹۴/۰۹/۱۶

هیچ وقت از کتاب زندگی خسته نشوید
چون هیچکس نمیدونه صفحه ی بعدی چه چیزی نوشته شده..
سلام
دلتون آروم و صبحتون سرشار از زیبایی.

shabgardetanha
shabgardetanha
۱۳۹۴/۰۹/۰۲

وای بر آن روزی که چیزی حتی عشق عادتمان شود

عادت همه چیز را ویران می کند از جمله عظمت دوست داشتن را

تفکر خلاق را، عاطفه جوشان را

عاشق کم است ، سخن عاشقانه فراوان !

روزگاری ست چه بد ، که دیگر کلام عاشقانه دلیل عشق نیست

و آواز عاشقانه خواندن دلیل عاشق بودن …!

سلام به همه دوستان





shabgarde.tanha

tanin1362
tanin1362
۱۳۹۴/۰۸/۲۸

همه چیز در زندگی گذرا و موقتی است.
هروقت باران بیاید ، بالاخره بند خواهد آمد .
هروقت ضربه می‌خورید، بالاخره خوب می‌شوید. بعد از تاریکی همیشه روشنایی ست.
هر روز صبح طلوع خورشید می‌خواهد همین را بگوید اما شما یادتان می‌رود و درعوض فکر می‌کنید که شب همیشه باقی میماند.
اما اینطور نیست. هیچ‌چیز همیشگی نیست.
پس اگر اوضاع زندگی خوب است از آن لذت ببرید چون همیشگی نیست.
اگر اوضاع بد است، نگران نباشید چون این شرایط هم همیشه نمی‌ماند.
فقط به این دلیل که دراین لحظه زندگی‌تان سخت شده به این معنی نیست که نمی‌توانید بخندید.
فقط به این دلیل که چیزی اذیتتان می‌کند به این معنی نیست که نمی‌توانید لبخند بزنید.
هر لحظه برای شما شروعی تازه و پایانی تازه است.
هر لحظه فرصت جدیدی به شما داده می‌شود.
فقط باید از این فرصت بهترین استفاده را بکنید.

Mahdiye16
Mahdiye16
۱۳۹۴/۰۸/۰۴

ای دل کوچک من
توخدایی داری
که بزرگ است...
بزرگ...
وبه قول" سهراب"
درهمین نزدیکیست
ای دل کوچک من
بگذارغم وغصه ببارد
شاید
شایداینبارخدا میخواهد
که پس ازبارش غم
وپس ازخواندن نامش هردم
اسمان دل توصاف شود
ونگاهت به همه اهل زمین پاک شود
شایداینبارخدامیخواهد
که خودش چترشود
که بمانی
نروی
ودگربازنگویی "سهراب" قایقت جادارد!؟
ای دل کوچک من
توبمان وبگذار
که دراین بارش بی وقفه غم
بانگاهت به خداشادشوی
وبخوانی هردم
که خدایی داری
که بزرگ است...
بزرگ است...
بزرگ...