متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


_janan_
_janan_
۱۳۹۳/۰۴/۰۲

+5

marya1370
marya1370
۱۳۹۳/۰۴/۰۲

'تو نیستی و خاطرات من را ضعیف گیر آوردند'

marya1370

AZAD
AZAD
۱۳۹۳/۰۲/۳۱

آقا گمانم من شما را دوست...

حسی غریب و آشنا را دوست...

نه نه! چه می گویم فقط این که

آیا شما یک لحظه ما را دوست؟

منظور من این که شما با من...

من با شما این قصه ها را دوست...

ای وای! حرفم این نبود اما

سردم شده آب و هوا را دوست...

حس عجیب پیشتان بودن

نه! فکر بد نه! من خدا را دوست...

از دور می آید صدای پا

حتا همین پا و صدا را دوست...

این بار دیگر حرف خواهم زد

آقا گمانم من شما را دوست...

Mohadesse
Mohadesse
۱۳۹۳/۰۱/۲۱

ﺷـﺎﯾـﺪ ﯾـﮏ ﺭﻭﺯ ،
ﯾـﮏ ﻧـﻔـﺮ ،
ﯾـﮏ ﺟـﻮﺭﯼ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑـﺨـﻮﺍﻫـﺪ
ﮐـﻪ ﺧـﻮﺍﺳـﺘـﻨـﺶ
ﺑـﻪ ﺍﯾـﻦ ﺭﺍﺣـﺘـﯽ ﻫـﺎ ﺗـﻤـﺎﻡ ﻧـﺸـﻮﺩ.

manimah
manimah
۱۳۹۲/۱۲/۲۸

كاش بارانی ببارد قلبها را تر كند

بگذرد از هفت بند ما صدا را تر كند

قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها

رشته رشته مویرگهای هوا را تر كند

بشكند در هم طلسم كهنه ی این باغ را

شاخه های خشك بی بار دعا را تر كند

مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت

سرزمین سینه ها تا نا كجا را تر كند

چترها تان را ببندید ای به ساحل مانده ها

شاید این باران كه می بارد شما را تر كند

_janan_
_janan_
۱۳۹۲/۱۲/۰۶

بی درد وا نشد دلِ غفلت گرفته‌ام

قفلی که زنگ بست، شکستنْ کلیدِ اوست . . .

asal100
asal100
۱۳۹۲/۱۲/۰۱

اینجا دلی تنگ است
آنجا سری گرم است
عدالت!!!!!!!

tarsim
tarsim
۱۳۹۲/۱۱/۲۵

tarsim :
پيرمرد همسايه آلزايمر دارد ...

ديروز زيادي شلوغش کرده بودند

او فقط فراموش کرده بود

از خواب بيدار شود ...!

قشنگ بود

_janan_
_janan_
۱۳۹۲/۱۱/۲۴

پيرمرد همسايه آلزايمر دارد ...

ديروز زيادي شلوغش کرده بودند

او فقط فراموش کرده بود

از خواب بيدار شود ...!

Alonegirl
Alonegirl
۱۳۹۲/۱۱/۲۴

دیروز یکی از گودزیلاهای فامیل رفته بود مسافرت بهم زنگ زده میگه :

میشه بری ایمیل هامو چک کنی یه خبر مهم قرار بود بهم برسه

یه گوشی هم سفارش داده بودم ببین چی شده !

من وقتی همسن این بودم لواشکو با پوستش میخوردم مزه پیتزا بده …