متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


๓คh๓໐໐໓
๓คh๓໐໐໓
۱۳۹۲/۱۱/۱۶

يک شبي مجنون نمازش را شکست
بي وضو در کوچه ليلا نشست
*
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
*
سجده اي زد بر لب درگاه او
پر ز ليلا شد دل پر آه او
*
گفت يا رب از چه خوارم کرده اي
بر صليب عشق دارم کرده اي
*
جام ليلا را به دستم داده اي
وندر اين بازي شکستم داده اي
*
نشتر عشقش به جانم مي زني
دردم از ليلاست آنم مي زني
*
خسته ام زين عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
*
مرد اين بازيچه ديگر نيستم
اين تو و ليلاي تو … من نيستم
*
گفت: اي ديوانه ليلايت منم
در رگ پيدا و پنهانت منم
*
سال ها با جور ليلا ساختي
من کنارت بودم و نشناختي
*
عشق ليلا در دلت انداختم
صد قمار عشق يک جا باختم
*
کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل مي شوي اما نشد
*
سوختم در حسرت يک يا ربت
غير ليلا بر نيامد از لبت
*
روز و شب او را صدا کردي ولي
ديدم امشب با مني گفتم بلي
*
مطمئن بودم به من سرميزني
در حريم خانه ام در ميزني
*
حال اين ليلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بيقرارت کرده بود
*
مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو ليلا کشته در راهت کنم