متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


omid30d
omid30d
۱۳۹۷/۰۴/۱۲

متأسفانه این روزایی که داره به بدترین شکل می گذره،
اسمش جوونیمونه...!!!!

farhad0000
farhad0000
۱۳۹۵/۰۹/۰۸

گر محبت ثمرش سوختن و ساختن است

یا به دنبال محبت سر خود باختن است

من به میدان رفاقت گذرم ازسرخویش

تا بدانی که این حاصل دوست داشتن است

mkhm
mkhm
۱۳۹۵/۰۸/۰۶

بسیارزیبا
""هفت پند مولانا""
شب باش : در پوشیدن خطای دیگران
زمین باش : در فروتنی
خورشیدباش : در مهر و دوستی
کوه باش : در هنگام خشم و غضب
رودباش : در سخاوت و یاری به دیگران
دریاباش : در کنار آمدن با دیگران
خودت باش : همانگونه که می نمایی..
: ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺭﺍ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻧﮑﻨﯿﺪ:
ﺍﻭل ﺁﻧﭽﻪ ﻧﯿﺴﺘﯿﺪ…ﺩﻭﻡ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﭽﻪ ﻫﺴﺘﯿﺪ…..

همیشه یادمان باشد که نگفته ها را میتوان گفت ولی گفته ها را نمیتوان پس گرفت!..
چه سنگ را به کوزه بزنی چه کوزه را به سنگ بزنی شکست با کوزه است…..
اویزه گوشت کن ..

farhad0000
farhad0000
۱۳۹۵/۰۷/۲۶

چاره عشق سکوت است که بلوا نشود

مشت عاشق ابدا پیش کسی وا نشود



درسکوت است که پروانه بماند باشمع

گرچه سوزد دهنش باز به شکوا نشود



من دلم آتش و لب را زده ام مهر سکوت

پر گشودم که پرم سوزد و پروا نشود



دیشبم گفت خرد فکر دگر شیرین کن

گفتمش مزه هر شهد که حلوا نشود



زدل و جان زده ام حرف وفا پس دیگر

سخن آنگونه به غیرش به لب آوا نشود



برو ای عقل بنه کار دل ما به خودش

تو چه کارت بشود یا که نه رسوا نشود



درک دل برتو میسر نبود عقل بهوش

پیش گل بین دل و فکر تو دعوا نشود



عاشقی کار دل و بار جنون است نه تو

مصرع از عشق مگو قافیه شیوا نشود

mer30
mer30
۱۳۹۵/۰۶/۳۰

سلام
بیشتر از خودت بگو

0Arta
0Arta
۱۳۹۵/۰۶/۱۹

یاد بگیریم دستهای همو
محکم تر بگیریم ؛
توی شلوغی ها
دغدغه ها
دلتنگی ها ...

+5

hosin2015
hosin2015
۱۳۹۵/۰۱/۲۱

باز کن پنجـــــــــره ها را که نسیم



روی بالش پــــــری از قاصدکی



خسته از راهـــــــی سخت



پشت در منتظـــر است



تا بگوید کـه چـه سان



دل من بیتاب است

rezak
rezak
۱۳۹۵/۰۱/۰۶

دو جای پای نرفته دو سایه یک دیوار
مرا به دغدغه های شبانه ام نسپار
به تارهای ظریفی که عشق می بافد
به زخم های عمیقی که خورده ام بسیار
به ناتمامی این روزهای بارانی
به این گلایه که هرروز می شوم تکرار
رسیده ایم به مرز ستاره ها امشب
رسیده ایم ولی روز می شود هربار
ومن برای خودم ازتو شعر می خوانم
ومن به جای خودم از تو می شوم سرشار
دو جای پای نرفته به سمت یکدیگر
یکی به نیت عشق و یکی به قصد فرار
یکی برای خودش شعر تازه می خواند
و تند و تند نفس های ممتد و
- سیگار؟
: نمی کشم…
و دو سایه به راه خود رفتند
وگم شدند در انبوه کوچه و بازار…
…….
…….
دگر چگونه بگویم که دوستت دارم؟
مرا به هرچه شبیه نگاه خود بسپار

rezak
rezak
۱۳۹۵/۰۱/۰۶

دوست من دیدنش آسان نبود
پنجره‌اش رو به خیابان نبود
دوست من منظره بسته‌اش
طارمی پر گل ایوان نبود
طرح زمینی بزنم دوست را
دوست من هیچ جز انسان نبود
با من و تو فرق زیادی نداشت
او فقط این گونه هراسان نبود
من پی دریوزه جسمم اگر
او پی دریوزگی جان نبود
دامنه‌ای داشت پر از آبشار
منتظر رحمت باران نبود
بد خبران آنچه از او گفته‌اند
با دل خوش باورمان آن نبود
دوست من با دل طوفانی‌اش
جز پی آرامش طوفان نبود
دوست من نقطه آغازهاست
دوست من نقطه پایان نبود
با چه دریغی بسرایم از او
او که خود از خویش پشیمان نبود

rezak
rezak
۱۳۹۵/۰۱/۰۶

دیدی که سخت نیست، تنها بدون من"
دیدی که صبح می شود، شبها بدون من"
این نبض زندگی، بی وقفه میزند؛
فرق نمیکند....
با من... بدون من....؛