متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • یک شب آروم میخواد...

  • یک شــب ِآروم میخــــواد … بــا آهنگــــی رومــــــانتیک… چنــــد تا شمــــــع … و یک عالمــــــه تــــو… که بــه دنیــــا بگـــــــم … خــــداحـــــافـــــــظ … دنیــای مــن کســــی ست… که در آغـــــوشش جــان میدهــــم… یعنـــی « تــــــــــ♥ــــــو »…
  • شده تا حالا...

  • شده تا حالا که حس کنی داری دروغ ميشنوی ؟؟شده جای رو کردن دست اون ادم دروغگو يا جای اينکه با نيشخند نگاهش کنی با يه تشنگی زياد دنبال کلمه به کلمه حرفاش بری؟؟شده دروغای کسي شيرين ترين حرفهای زندگيت بشه؟شده شيرين ترين حرفها رو از غريبه ترين آشنای زندگيت بشنوی؟؟شده تا سر حد مرگ همون ادم دروغگوی شيرين زبون رو بخوای؟شده حاضر باشی با همون دروغاش بمونه؟؟؟اگه آرهبايد برات دل سوزوند…چون از بی کسی حاض…
  • قدر باهم بودنها را بیشتر بدونیم...

  • پشت ویترین ساعت فروشی ایستاده بودم، ساعتها رو که نگاه میکردم… دیدم هیچ ساعتی به قشنگی ساعتی که دور هم هستیم نیست? تو این روزا قدر با هم بودنها را بیشتر بدونیم...
  • چیہ میرن خواستگارے....

  • چیہ میــرن خواستگــارے گل و شیرینے میبرن؟! خواستگارے بایـد پیتـــزا متـرے برد... دوتا خانواده موقع خوردن ،اخلاق هم دستشون بیــاد...
  • قضاوت اشتباه...

  • בخـتـَرے 15 سآلــہ ، نـوزآבے 1 سآلــہ بــہ بـَغـَل בآشـت ...! مـَرבم زيــر لـَب بـِهـِش ميــگـفتـَن فـآحـشــہ ...! امآ هيـچ كـَس نـميــבآنـسـت كــہ بــہ او בر 13 سآلـگـے تـَجآوز شـבه بـُوב ...! پــسرے 23 سآلــہ رو مـَرבم تـَنبـَل چآقآلـو صـבآش ميكـَرבن ...! امآ هيـچ كـَس نـميــבآنـسـت پــسر بـخـآطـر بيـمآريـشـہ كــہ اضافـہ وَزن בآره ...! مـَرבے 75 سآلـہ رآ مـَرבم بــے ريـخـت صـבآش ميـكـَرבن ...! ا…
  • بہ هرچے فــڪر میڪنے...

  • بہ هــر چــے فڪر میــڪنے یعنــے دارے بـراش ڪارتـــ دعــوت میفرستے فڪرتو درگیر اتفاقہای خوب ڪن..
  • گناهم را ببخش...

  • گناهم را ببخش ... اگر گاهي ندانسته به احساس تو خنديدم ... اگر از روي خودخواهي فقط خود را قشنگ دیدم ... اگر از دست من در خلوت خود گريه مي كردي ... اگر بد كردم و هرگزبه روي خود نياوردم ... اگر تو مهربان بودي و من نامهربان بودم ... اگر براي ديگران بهار و برای تو خزان بودم ... اگر تو با تحمل گله از خودخواهي ام كردي ... اگر زجري كشيدي تو گاهي از زبان من ... اگر رنجيده خاطر گشتي از لحن بيان من ... گناهم…
  • گاهی باید رفت...

  • ماندن همیشه خوب نیسترفتن هم همیشه بد نیستگاهی رفتن بهتر استگاهی باید رفتباید رفت تا بعضی چیزها بمانداگر نروی هر آنچه ماندنی ست خواهد رفتاگر بروی شاید با دل پر بروی و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماندگاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود بردمثل یاد، مثل خاطره، مثل غرورو آنچه ماندنی ست را جا گذاشتمثل یاد، مثل خاطره، مثل لبخندرفتن ات ماندنی می شود وقتی که باید بروی، برویو ماندن ات رفتنی می شود…