متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


وقتی قرار است بروی ، دل دل نکن


منتظر نمان 

 

هیچ اتفاقی ماندگارت نمی کند


وقتی قرار است بروی، حتما دل شوره هایت را مرور کرده ای


یادگاری هایت را ، بغض های پشت سرت را


یا می روی بی آنکه یادت بیاید کوچه هایی را که قدم زدیم

 
و باران هایی که بر سرمان بارید 


و چراغ قرمز هایی که هنوز نمی دانم چرا دوستشان داشتیم.

بهانه برای رفتن زیاد است 


این ماندن است که بهانه نمی خواهد


این ماندن است که دل می خواهد


شهامت می خواهد، عشق می خواهد


حالا هی تو بگو باید بروی ، اصلا همه دنیا را جاده بکش


بگو که عشق به درد شعر ها می خورد 


و من می ترسم از کسی که دیگر 


حتی شعر هم قلبش را نمی لرزاند


کسی که می داند به غیر از من ، کسی منتظرش نیست


اما دلش ، هوای پریدن دارد


وقتی قرار است بروی، حتی به آیینه نگاه نکن


شاید چشم های کسی که روبروی تو ایستاده

 
منصرفت کند از رفتن


شاید نم اشکی ببینی ، غباری ، 

خیالی دور در آستانه ویران شدن

تو لبخند بزن !


من غربت پشت آن لبخند را خوب می شناسم


نمی گویم نرو


اصلا مگر چیزی عوض می شود با گفتنم؟

 

 

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


Artaan
ارسال پاسخ
MYRA_AMIR
ارسال پاسخ

لااااااااااااااااااااایک

Nazanin_Ali
ارسال پاسخ

عزیزم


AZAD
ارسال پاسخ

مرسی قشنگ بود

hegmatane
ارسال پاسخ

مرسی باشی عزیزم

zAfDa
ارسال پاسخ
_SahaR_
ارسال پاسخ
danger
ارسال پاسخ

ممنون لایک

مريم
ارسال پاسخ
(:
ارسال پاسخ

مرسی سوگندجان

Negin_wolf
ارسال پاسخ
qwer
ارسال پاسخ

بهانه برای رفتن زیاد است

این ماندن است که بهانه نمی خواهد

این ماندن است که دل می خواهد

شهامت می خواهد، عشق می خواهد

مرسی قشنگ بود

masoud1371
ارسال پاسخ

لایک
زیبا بود
مرسی

aram74
ارسال پاسخ

بگو که عشق به دردشعر ها میخورد.
مرسی
زیبا بود

Amirtaha
ارسال پاسخ