متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


معاشقه ی محض....

 

توی روز سرگرمم عاشق این خونه و زندگی،همه چیزو مرتب میکنم چون منتظرم...

عصر که میشه دیگه کلافه میشم ... عقربه ها تکون نمیخورن...

 

 تند تند میرم تو خیابون..خدایا چرا نمیاد؟؟؟؟

 

اروم چشامو میبندم...،صدای ماشین هایی که از کنارم رد میشن منو به این فکر میبرن که:

اگه تو نباشی من توی این شهر.....

اشک توی چشام جمع میشه ..فکر نبودنت دیوونم میکنه...

 

اشکامو پاک میکنم ...زیر لب میگم:

خدا جونم...خیلی ممنونم که هستش...

 

 

تا وقتی که تو می آیی....

 

 

خونه رنگ و بوی دیگه میگیره...عاشق اون چشما و لبخند هاتم...

 

 

انگار خونه رو بهشت کردی نفس من...

وارد اتاق میشم پر انرژی تر از همیشه..چشمم به پنجره ی اتاق میفته..

 

همون پنجره ی پیچک پیچ اتاق خوابمون...

پنجره رو باز کردی...نسیم خنکی میخوره تو صورتم..برای یه لحظه نفسم میگیره..

 

 

نسیم سیلی میزنه توی صورتم و موهام رو با خودش میکشه...

چشمامو میبیدم...

 

عاشق این زندگیم..

یه نفس عمیق میکشم..خنکیه لذت بخشیه...چشمامو باز میکنم...

نشستی لبه ی تخت..

 همون تختی که همیشه سبب میشه بودنتو حس کنم شیرینی زندگیم..

کنار پنجره می ایستم..

شهرو نگاه میکنم..

 

شبهای این شهر با تو جووووون میده واسه دیوونه بازی عسلم...

سرمو از پنجره بیرون میبرم..به این فکر میکنم...

 

که هر روز که از پیشم میری تا شب میمیرمو زنده میشم..همش میگم خدای من اگه برنگرده...

اما شبها که سرحال میای دوباره پیشم..هزار بار خدارو بغل میکنمو میبوسمش یواشکی..

برای اینکه هستی، کنارمی، همسرمی...

 

و اگه نباشی ...آخ... لبامو رو ی هم فشار میدم..

 

من قدر این شب و روز ها که تو هستی رو میدونم گل من باور کن...

بازو هات...انقدر مردونست که وقتی منو تو اغوش میگیریمیتونم بینشون قایم بشم..

اون بازو های قدرتمندت خونه ی منه...حتی اگر آواره ترین ادم دنیام باشم...بازم میتونم بین بازوهات زندگی کنم..

آروم بازوتو میبوسم ...با تموم ظرافت و خانومیم سرمو میذارم روی بازوهات و خودمو توی بغلت جا میدم...

 

....

سرمو میاری بالا توی چشام نگاه میکنی...آه خدای من این چشمها چی دارن که منو اینجوری تسلیم میکنن...

موهات روی پیشونیت ریخته...من از نگاه کردن به این چشم های مست و خمار عاجزم....

 

 

سرمو با نجابت پایین میندازم...

و تو میخندی...محکم بغلم میکنی...

 

سرمو میچسبونم به سینت...به تکیه گاه همه ی خستگیام...به سنگ صبور همه ی غم هام..

آروم دستمو میذارم روی سینت...اینجا آرامبخش ترین جایگاه دنیاست...

 

به این فکر میکنم : اونقد که من تورو دوست دارم تو هم منو دوست داری؟

یادم نمیاد هیچوقت لفظا بهم ابراز علاقه کرده باشی...

اما من هزار بار بخاطر تو اشک ریختم..

 

و تو هر هزار بار مثل یه مرد واقعی، اشکامو پاک کردی ، منو بوسیدی و اروم در گوشم

 گفتی: این اشکات داغونم میکنه...گریه نکن خانوم کوچولوی خودم... حیف چشمای سبز نازت نیست...

و من هر دفعه مثل بچه ها تو بغلت اروم گرفتم..

 

دوباره به این فکر میکنم: ایا اونقد که من تورو دوست دارم تو هم منو دوست داری؟؟؟؟

نگاهم ازت رنجیده میشه ، دلم ازت میگیره... معلومه که اونقدر دوسم نداری..

 

تو که انقد آقایی، یعنی نمیدونی جنس من لطیفه؟

من زنم...

صدبارم که نشون بدی دوسم داری ...نیاز دارم به شنیدنش از زبونت..

من یه زنم سرشار از ظرافت و خانومی و عشق...

 

وتو یه مردی پر از غرور و مردونگی و عشق....

 

ازت دلخورم....چشمامو توی بغلت میبندم...

اشک توی چشمام جمع میشه...دلم نمیخواد چشامو باز کنم...

 

دقایقی میگذره و من توی تمام این دقایق با چشمهای بسته به این فکی میکنم که نه تو قد من عاشق نیستی..

 بعد از مدتی...

آروم حس میکنم چیزی کشیده میشه پشت چشمم...

 انگشتتو میکشی روی گونه هام و چشمام...با چشمای بسته ی من حرف میزنی...

نفسم..

خانومم...فقط یه لحظه فکر نبودنت نابودم میکنه...

اگه فقط یک ثانیه ناراحتیتو ببینم دنیارو به اتیش میکشم...

چشمای نازت تموم عمر منه...

چرا گاهی رنجیده نگام میکنی؟؟

میدونم ...میدونم تو یه فرشته ای ....

 یه فرشته ی بدون بال که تو خونه ی من اسیری...

اینم میدونم که خانومی ... ناز و عشوه داری... دوست داری از زبون من تمام ابراز علاقه های دنیارو بشنوی...

اما من یه مردم.... با تمام افکار و احساسات یه مرد...

 وقتی رنجیده میبینمت ... تو خودم میشکنم... بیصدا خورد میشم... اما نمیتونم به زبون بیارم..

گاهی فکر میکنم اگه نباشی.....آخ...

آروم دستتو روی موهام میکشی ...پیشونیمو میبوسی...

دوباره با خودت میگی: منم میفهمم تو زنی... پر از ناز و احساس...اما قربون اون خانومیت برم...

من هیچ کلمه ای پیدا نمیکنم که شدت علاقمو بتونه رو کمرش حمل کنه...کلمات کم میارن..

من مردم زن نیستم که بتونم راحت به زبون بیارم...

روزی هزار بار میگم: خداروشکر که هستی...

به خدا نفسمی ...باور کن...

و جالب اینجاست که آقامون فکر کرده خانومش خوابه...

 

 آروم چشامو باز میکنم...نگات میکنم...یه لایه اشک روی چشمای مشکی خمارته...

با تعجب نگام میکنی...

و من یاد این جمله ی دکتر شریعتی میفتم

 

 " چه فاجعه ایست در ان زمان که یک مرد میگرید، فاجعه.."

من تازه میفهمم اونقد که تو منو دوست داری هیچکسی تو این دنیا کسی رو دوست نداره.... 

 

میفتم روت و غرق بوست میکنم....

 

 

 

 

 

 

 

 

 

By Hamkhone.ir

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


Mehran58
ارسال پاسخ

نمی دونم اصل متن از کجا اومده ولی هر کی نوشته یکی از قویترین قلمهایی رو داشته که توی همخونه دیدم.
موفق باشید

شـــوالیـه
ارسال پاسخ

نفسم..

خانومم...فقط یه لحظه فکر نبودنت نابودم میکنه...

اگه فقط یک ثانیه ناراحتیتو ببینم دنیارو به اتیش میکشم...

چشمای نازت تموم عمر منه...

چرا گاهی رنجیده نگام میکنی؟؟


Fereshteh
ارسال پاسخ

خیلی خیلی قشنگ بود خیلی زیبا حس رومنتقل کردی ممنون

girlhellish
ارسال پاسخ

يبا خيلي خيلي بود
ممنون

sasan
ارسال پاسخ

مرسي اما من خيانت محض رو بيشتر دوست داشتم

بازم معذرت خيلي خوب 20

Ro0ksaneh
ارسال پاسخ

با خوندنش حس خوبی بهم دست داد هرچند حس کردم یعضی جاهاش اضافه است و می تونست بهتر تموم شه ولی در مجموع خیلی جاهاشو دوست داشتم تشکر.

00entezar
ارسال پاسخ

اگر قرار است قبل باران دل آسمان بگیرد ، نه ، من باران را دوست ندارم! : (

1ashena
ارسال پاسخ

خییییییییییییییییییییلی زیبا بود واقعا فوق العاده وروان احساس رو بیان کردی

maziar741
ارسال پاسخ

ممنون
عالی بوود

rashidian
ارسال پاسخ

بي نهايت زيبا بود

paridaryaii
ارسال پاسخ

ممنون

setarekanellis
ارسال پاسخ

چرا چشم ســــــــــــــبز؟؟؟نکنه خودتی بلا؟؟

MISS_TINA
ارسال پاسخ

جالب بود ولي اين زيباتربود ازقبلي بود

ممنون ازبلاگت


mahtab1111
ارسال پاسخ

شيشه ي نازك احساس مرا دست نزن
چندشم ميشوداز لكه ي انگشت دروغ
انكه ميگفت كه احساس مرا ميفهمد
كو كجا رفت كه احساس مرا خوب فروخت
عالي بود نياز جون

20sanaz
ارسال پاسخ

واقعا عالی بود.خیلی احساساتی و زیبا بود.

justlove
ارسال پاسخ

مر6+24 اجی

عالی بود

همه چی ارومه من چقد خوشحالم ....

متنم لایک داره

Ayeh
ارسال پاسخ

آهان آجی این شد یه بلاگ خو
احسنت

shahrooz005
ارسال پاسخ

خوب بودش

و اما در مورد نظر سنجیت» من کلن بلاگای طنزو ترجیح میدم...

++سپــآس

nafas
ارسال پاسخ

عالی بود لایکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دستت طلا گل من

Raha74
ارسال پاسخ

kheliii ali boood ,,,,, dooos daram shad bashi hamishe ,,,,,
Tasaviro maTneT kamelan Tanasob dashT ,,,
mamnoon az saliqeYe khoobeT ,,,,
man k hessabi khosham oomad ,,,,
mokhaTabe khasam k dari ♥♥

zahra114
ارسال پاسخ

ممنون خوب بود ومثل واقعیت
اصلا رویایی نبود

HORROR95
ارسال پاسخ
niyazz24
ارسال پاسخ

قشنگ بود و دور از حقیقت در واقع رویایی بود
ولی وبلاگ قبلیت حقیقت محض بود

منفی نگر نیستم اما طبق واقعیت زندگی خودم نظر دادم

دستت درد نکنه و وبلاگ قبلیت فوق العاده زیبا بود.

alireza1487
ارسال پاسخ

ممنون دوست گرامی

تا حد زیادی شبیه قبلی بود

دستت درد نکنه

niyaz2212
ارسال پاسخ

farhad65 :
راجب خوب یا بد بودنش نظر و حرف زیاد دارم..اما ترجیح میدم این بار سکوت کنم....

چرا فرهاد خان داداش؟؟؟؟؟؟
دوس داشتم نظرتو بدونم....اینجا کسی جبهه گیری نمیکنه........فقط نظرات همو میشنویم

niyaz2212
ارسال پاسخ

hosein12345 :
هر دو بلاگت خوب بود.
هردوش حقیقته.
ولی از دونگاه مختلف
............
موفق باشی

ممنون داداش خیلی خوشحالم کردید اومدید

niyaz2212
ارسال پاسخ

bbaran48 :
chera ba ma inkaro mikoniii? :D

alan nemigii adam delesh ye shoohare injori mikhad??? :D

miiisiii aziiiiizam

kheilii ghashang bod

joftesho dos dasham

ama inoo biishtar dos dashtam

:-*

سلام باران جوووون خوبی ابجی گلم؟؟؟؟؟

ممنون که تشریف اوردی ......ایشالا یه شوهمل خوب که واقعا اقا باشه قسمت خانومیت بشه....خانوم بودنت

بلاگ بعدیم موضوعش متفاوته منتظرش باشید

niyaz2212
ارسال پاسخ

saeed1360 :
سلام خيلي زيبا بود من از اين متن بيشتر خوشم آمد اميدوارم در عشق زندگيت هم موفق باشي

سلام داش سعید ممنونم داداش

niyaz2212
ارسال پاسخ

saeed1340134 :
نیاز عزیز ....هردو سوژه را از نظر حسی بسیار عمیق و جذاب مطرح کرده بودی و اگر در ..خیانت محض .....لحن شما به عنوان نویسنده ی زیرنویسها نسبت به زنی که به همسرش به هر دلیلی خیانت میکند جانبدارانه و توجیه گرایانه نبود ....اینگونه بحث برانگیز و حساسیت زا نمیگردید ... شاید اینگونه موارد در جامعه ی ما بدلیل نفوذ ماهواره و اینترنت و فیسبوک و ...رو به تزاید است , واین نتیجه ی سرمایه گذاری هنگفتی است که غرب استعمارگر طی سالها برای مسلمانان متعصب و غیرتمند این منطقه هزینه کرده اند تا فرهنگ و تعصب و غیرتمان را از ما بگیرند و وقتی کسی تعصب و غیرتش را به , ناموس , از دست داد و دچار استحاله ی فکری و فرهنگی شد دیگر تعصبی بر ملیت و مردم و کشور و فرهنگ غنی خود نخواهد داشت و انوقت خواهد شد سرباز بی جیره و مواجب فرهنگ مهاجم و استعمارگر غرب , مومی در دست دشمنان این کشور که بهر شکل که خواستند درش میاورند و لازم نیست که انان دستور دهند که چه باید کنیم , خودمان کاری را خواهیم کرد که انان میخواهند , همچون عروسکی کوکی ....
و بگمانم در جامعه ی ما انقدر سوژه های عمیق و تاثیرگذار پیدا میشود که ضرورتی برای پرداختن به مسائلی سطحی را برایمان باقی نگذارد ... بیماران سرطانی ... بچه های کار .. خانه ی سالمندان .. زندانیان و وضعیت معیشتی خانواده هایشان .. بچه های یتیم و اگر بخواهم روزی کار شما را انجام دهم حتما به موضوعاتی اینچنینی خواهم پرداخت .... ضمن ابنکه شهامت و جسارتتان و سادگی و احساس عمیقتان را در نویسندگی میستایم .... و دستتان درد نکند ...

ع

سلام داداش سعید.....خیلی ممنون که تشریف اوردید

نظرتون فوقالعاده برای من محترمه...و کاملا با نظرتون موافقم.......من واقعا نمیدونم ایران داره به کجا میره............خیلیم خوشحالم که خیلیا با بلاگ خیانت محض مخالف بودن...این یعنی هنوز ایرانی هست

بلاگ بعدیم خیلی قشنگ تر از این دوتاست .....

در ضمن موضوعاتی که گفتید حتما اطاعت میشه داش...

saeed1360
ارسال پاسخ

سلام خيلي زيبا بود من از اين متن بيشتر خوشم آمد اميدوارم در عشق زندگيت هم موفق باشي

saeed1340134
ارسال پاسخ

نیاز عزیز ....هردو سوژه را از نظر حسی بسیار عمیق و جذاب مطرح کرده بودی و اگر در ..خیانت محض .....لحن شما به عنوان نویسنده ی زیرنویسها نسبت به زنی که به همسرش به هر دلیلی خیانت میکند جانبدارانه و توجیه گرایانه نبود ....اینگونه بحث برانگیز و حساسیت زا نمیگردید ... شاید اینگونه موارد در جامعه ی ما بدلیل نفوذ ماهواره و اینترنت و فیسبوک و ...رو به تزاید است , واین نتیجه ی سرمایه گذاری هنگفتی است که غرب استعمارگر طی سالها برای مسلمانان متعصب و غیرتمند این منطقه هزینه کرده اند تا فرهنگ و تعصب و غیرتمان را از ما بگیرند و وقتی کسی تعصب و غیرتش را به , ناموس , از دست داد و دچار استحاله ی فکری و فرهنگی شد دیگر تعصبی بر ملیت و مردم و کشور و فرهنگ غنی خود نخواهد داشت و انوقت خواهد شد سرباز بی جیره و مواجب فرهنگ مهاجم و استعمارگر غرب , مومی در دست دشمنان این کشور که بهر شکل که خواستند درش میاورند و لازم نیست که انان دستور دهند که چه باید کنیم , خودمان کاری را خواهیم کرد که انان میخواهند , همچون عروسکی کوکی ....
و بگمانم در جامعه ی ما انقدر سوژه های عمیق و تاثیرگذار پیدا میشود که ضرورتی برای پرداختن به مسائلی سطحی را برایمان باقی نگذارد ... بیماران سرطانی ... بچه های کار .. خانه ی سالمندان .. زندانیان و وضعیت معیشتی خانواده هایشان .. بچه های یتیم و اگر بخواهم روزی کار شما را انجام دهم حتما به موضوعاتی اینچنینی خواهم پرداخت .... ضمن ابنکه شهامت و جسارتتان و سادگی و احساس عمیقتان را در نویسندگی میستایم .... و دستتان درد نکند ...

ع

bbaran48
ارسال پاسخ

chera ba ma inkaro mikoniii?

alan nemigii adam delesh ye shoohare injori mikhad???

miiisiii aziiiiizam

kheilii ghashang bod

joftesho dos dasham

ama inoo biishtar dos dashtam


Tom Cat
ارسال پاسخ

هر دو بلاگت خوب بود.
هردوش حقیقته.
ولی از دونگاه مختلف
............
موفق باشی

reyhaneh
ارسال پاسخ

کاش این حس خوب و مردها هم به خانوم ا داشتن

عالی زحمت کشیدی فدات

47atena
ارسال پاسخ

من بیشتر از این خوشم اومد با روحیه من بیشتر سازگاری

داره خیلی عالی بود زحمت کشیدی

ممنون

alone_mohsen
ارسال پاسخ

این خیلی بهتره چه فایده چون به من خیانت شد