متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    خاطره یک شب من

  • تعداد نظرات : 0
  • ارسال شده در : ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
  • نمايش ها : 209

آقا دیشب تو خودمون بودیم و داشتیم بیرون می چرخیدیم واسه خودمون یهو دیدیم یه خانومی ازین داف مجلسیا،

قد 2متر و20سانت، کمر باریک، چش ابرو مشکی خلاصه یه چی میگم یه چی می شنوی

جو گرفتتش گفت برو تو اون کوچه تا منم بیام...

سرتونو درد نیارم رفتم تو کوچه و اونم اومد.گیر داد بریم خونت، حالا از من انکار و از اون اصرار

باکلی خواهش و تمنا اومد خونمون از در رفتیم تو همین که چکمه شو از پاش درآورد 45سانت از قدش کم شد...

قدش رسید تا کمرم خیلی خورد تو ذوقم. ولی با اینحال گفتم تو یکم استراحت کن تا من چایی دم کنم

روسریشو باز کرد، دست انداخت کلیپسشو که باز کرد یهو دیدم غیب شد.

دیشب تا حالا دارم لای پرزای فرش دنبالش می گردم

تا خدای نکرده یه وقت برکت خدا زیر دست و پا نره
نظر یا دتون نره ممنون

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


نخستین نظر را ایجاد نمایید !