توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
اعتراف میکنم
- اعتراف می کنم تو بچگیام وقتی مهمون میومد خونمون جلو همه به بابام میگفتم باببا پول میخوام اونم میداد خیلی روش خوبی بود
اعتراف میکنم
- اعتراف می کنم بچه که بودم فکر میکردم ماکارانی روهم مثل برنج می کارن .اونجوری نگاه نکنین دیگه... بچه بودم الان می دونم که درخت داره
اعتراف می کنم
- اعتراف میکنم پارسال تابستان خونه خالم روضه بود زنا جوگیر شده بودن.منم رفتم تو کولرشون گلاب ریختم .وقتی بوی گلاب پیچید تو خونه فکر کردن امام زمان اومده خونه رفت رو هوا
دوست
- همیشه میگفتن پیدا کردن یک دوست خوب سخته .... اما من باور نمیکردم تا اینکه تو رو دیدم که یرای پیدا کردن من چقدر زحمت کشیدی...