متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • منو میگی

  • میخاستم اتاقمو جاروبرقی بکشم و در حینش آهنگم گوش کنم!ام پی ۳ مو روشن کردم شروع کردم با جدیت تمام جارو کشیدنبعد ۵ دقیقه مامانم زد رو شونم.هدفونو در آوردم گفتم، جانم مامان؟!گفت جارو خاموشه!!!منومیگی :|
  • منو میگی

  • مامان بزرگم زنگ زده بود واسه داداشم که سربازیه، هی میگفت:ننه صدای نوارتو کم کن بفهمم چی میگیننه گوشام سنگینهصدای نوارتو کم کنکنجکاو شدم ببینم چه خبرهگوشی رو ازش گرفتم دیدم یه ساعته داره با پیشواز ایرانسل حرف میزنه!!!منومیگی :| …
  • منو میگی

  • زن عموم عکس دکتر شریعتی رو تو گوشیم دیدهمیگه :این کیه؟میگم :دکتر شریعتی.میگه عععععع اینم امسال کاندید ریاست جمهوری شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟منو میگی.....یعنی اینم فک و فامیله ما داریموالا ب غرعان
  • ...

  • زن :غذا خوردی؟مرد :غذا خوردی.زن :دارم از تو میپرسم.مرد :دارم از تو میپرسم.زن :ادای منو در میاری؟مرد :ادای منو در میاری.زن :بریم خرید؟مرد :غذا خوردم.!
  • love

  • در عجبم؟ من که راننده نیستم..... چرا هرکس که به من میرسد مسافر است.....
  • love

  • می دونی دلتنگی یعنی چی؟دلتنگی یعنی اینکه:بشینی به خاطراتت با عشقت فکر کنی..اونوقت یه لبخند بیاد رو لبت..ولی چند لحظه بعد... شوری اشکهای لعنتی،شیرینی اون خاطره ها رو از یادت ببرند.
  • love

  • من به یاد دل و دل یاد تو را می گیرددل اگر یاد دلی را نکند می میرد!!!
  • love

  • یادت ای دوست بخیربهترینم خوبیخبری نیست ز تودل من میخواهدکه بدانی بی تودلم اندازه دنیا تنگ است
  • love

  • دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم می اید.....می ماند...... و به تنهاییم پایان میدهد.آمد.......رفت...... و به زندگیم پایان داد
  • انشتین وراننده اش

  • انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت بطوریکه به مباحث انیشتین تسلط پیدا کرده بود! یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود با صدای بلند گفت که خیلی احساس خستگی می کند؟راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و ...   او جای انیشتین…