متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


darya70
darya70
۱۳۹۳/۰۴/۱۷

یه بار اومدم خودمو واسه مامانم لوس کنم بهش گفتم مامان اگه من بمیرم چیکار میکنی؟
گفت مرگ بگیری مردشور برده …
الهی به تیر غیب گرفتار بشی…
سرت به سنگ لحد بخوره …
لال شی ایشالا آخه این چه حرفیه؟!
داشتم عزرائیلو میدیدم خداوکیلی

darya70
darya70
۱۳۹۳/۰۴/۱۷

یه بار اومدم خودمو واسه مامانم لوس کنم بهش گفتم مامان اگه من بمیرم چیکار میکنی؟
گفت مرگ بگیری مردشور برده …
الهی به تیر غیب گرفتار بشی…
سرت به سنگ لحد بخوره …
لال شی ایشالا آخه این چه حرفیه؟!
داشتم عزرائیلو میدیدم خداوکیلی

Aysel
Aysel
۱۳۹۲/۱۲/۰۵

ﺁﻗﺎﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﻛﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﻮ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻗﺮﻣﺰ ﭘﻮﺷﻴﺪﻧﻮ
ﮔﻮﺷﻮﺍﺭﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﭘﺴﺮﺍ ﮔﺬﺷﺘﻪ ....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻳﻪ ﭘﺴﺮﺭﻭ ﺩﻳﺪﻡ ﻭﺳﻂ ﺩﻋﻮﺍ ﺩﺍﺷﺖ ﺟﻴﻎ ﻣﻴﺰﺩ

mozhgan2013
mozhgan2013
۱۳۹۲/۱۲/۰۴

غضنفر مي‌ميره مي‌ره اون دنيا، ازش مي‌پرسن چي شد مُردي؟ ميگه داشتم شير مي‌خوردم ! ميگن: شيرش فاسد بود؟ ميگه نه بابا، گاوه يهو نشست

1ashena
1ashena
۱۳۹۲/۱۲/۰۳

چند وقتیست هر چه می گردم ، هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم !
نگاهم اما . . .
گاهی حرف می زند ، گاهی فریاد می کشد . . .
و من همیشه به دنبال کسی می گردم که بفهمد یک نگاه خسته چه می خواهد بگوید !

saleh1081463
saleh1081463
۱۳۹۲/۱۱/۲۷

من از نگاه ماهی درتنگنای تنگ بی تاب میشوم
وز شرم این ستم که بدین تشنه میرود
انگار پیش دیده او آب می شوم
چون باد با شتاب از جا می پرم
زندانی حصار بلورین را
تا آبدان خانه خاموش می برم
آرام تر زبرگ, می بخشمش به آب
می بینم ازنشاط رهایی
در آن فضای باز پرواز می کند
آزاد , تیزبال , سبک روح , سرمست
بر زمین و زمان ناز میکند
تا در کشد تمامی آن شهد را به کام
با منتهای شوق دهان باز می کند
هرچند دیوار آبدان خزه بسته
پاشویه ها خراب , شکسته
وان راکد فسرده درین روزگار تلخ
دیگر به خاکشیر نشسته
این آبدان اگر نه بلورین
وین آب اگر نه روشن ,مانند اشک چشم
اما جهان او, وطن اوست
اینجا تمام آنچه موج می زند
پیوند ذره های تن اوست
آه ای سراب دور
ما را چه می فریبی
با آن بلور و نور....