متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


Kaveh33
Kaveh33
۱۳۹۳/۰۸/۳۰

●●●●●●▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬●●●●●ا

.•*.
˙·٠●❤ Kaveh - Suchasmoon ❤●٠·˙

آشپزه اومده تو تلوزیون میگه میخوام یه ساندویچی آموزش بدم که دانشجوهایی که تو خوابگاه هستن و فر ندارن روی همون گاز کوچیک بتونن تهیه کنن.....!!!
حالا مواد اولیه اش چی بود؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
گوشت بوقلمون دودی ، پنیر پیتزا ، نون تست ، سس فرانسوی و سایر مخلفات .....!!!!! مرتیکه دانشجو ندیده...... )

.•*.
˙·٠●❤ Har Zaman Kalbimdesin Narde Olursan Ol Angak Buno Bilmalisin Birtak Seni Seviyorum Ashkim❤●٠·˙

●●●●●●▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬●●●●●ا

phln73
phln73
۱۳۹۲/۱۲/۱۶

بهترين شكل حكمراني، سلطنت بر
قلبهاست....

« ناپلئون »

phln73
phln73
۱۳۹۲/۱۲/۱۵

سلام من برگشتم!

asal22
asal22
۱۳۹۲/۱۰/۱۲

می کِشد ، می کِشی ، می کِشم

او ناز تو را

تو عشق او را

و من …

فندکم کجاست ؟

kingallex
kingallex
۱۳۹۲/۱۰/۱۲

می توان پر کرد فاصله های طولانی را

با یک پیام ساده و کوتاه

کافیست بنویسی

هنوز هم " دوستت دارم "+5

S2652
S2652
۱۳۹۲/۱۰/۱۱

بند کفشتیم گره بزن خفه شیم

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۲/۱۰/۱۱

غمگین که باشی

فرو می‌ریزم

مثل اشک

نه مثل دیوار شهر

که هر کس چیزی بر آن

به یادگار نوشته است.

arash7492
arash7492
۱۳۹۲/۱۰/۰۸

پیرمردی در حالیکه کودک را در آغوش داشت با سرعت وارد بیمارستان
شد و به پرستار گفت:
خواهش می کنم به داد این بچه برسید، ماشین بهش زد و فرار کرد…

پرستار:این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید.

پیرمرد:اما من پولی ندارم پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم.
خواهش می کنم عملش کنید من پول و تا شب براتون میارم…

پرستار:با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید.

اما دکتر بدون اینکه نگاهی به کودک بیندازد
گفت:این قانون بیمارستانه.باید پول قبل از عمل
پرداخت بشه…

اما صبح روز بعد..
دکتر بر سر مزار دختر کوچکش اشک می ریخت…

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۲/۱۰/۰۸

در نهفته ترین باغ ها دستم میوه چید

و اینک "شاخه نزدیک" از سر انگشتم پروا مکن

بی تابی انگشتانم شور ربایش نیست عطش آشنایی است

درخشش میوه درخشان تر

وسوسه چیدن در فراموشی دستم پوسید

دورترین آب

ریزش خود را به راهم فشاند

پنهان ترین سنگ

سایه اش را به پایم ریخت

و من شاخه نزدیک

از آب گذشتم از سایه به در رفتم

رفتم غرورم را بر ستیغ عقاب شکستم

و اینک در خمیدگی فروتنی به پای تو مانده ام

خم شو شاخه نزدیک

Mehdishirkhani
Mehdishirkhani
۱۳۹۲/۱۰/۰۸

مگر خودت نگفتی خداحافظ؟

پس چرا وقتی گفتم به سلامت نگاهت تلخ شد؟

برو به سلامت

دیگر هم سراغم را نگیر

خسته تر از آنم که بر سر راهت بنشینم

و دلیل رفتنت را جویا شوم…