سیرت زیبا

آسمان صاف است و من ابری نمی بینم
خدا داند که جز رنگین کمانِ روی تو چیزی نمی بینم

از آن روزی که چشمم بر نگاه تو گره افتاد
خدا شاهد که جزآن چهره ی زیبا دگر چیزی نمی بینم

سخن گفتی ، تو با آن صوت زیبایت
دلم درگیر آن لبهای زیبا شد،دگرچیزی نمی بینم

تو با آن سیرت زیبا چه لبخند زدی بر من
که من تا آخر عمرم چنین لبخند زیبایی نمی بینم

چه ناز و عشوه ای دارد،چنین ترکیب رُخسارت
بنازم دست خالق را که در دنیا بدین رُخسار نمی بینم.....#هایلی

شلوار کردی چیست؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
همون ساپورته ولی خستس!

می‌فهمی؟ خستــــــــــۀ خستــــــــــــــــه

دلدارت

تو با لبخند جادوئی دلی بردی ز دلدارت

بیا و رُخصتی بنما،نگاهی کن به دلدارت

ببین ازدوری توجان به سرشد،یاردیرینت

بیا ،یا جان بگیر، یا جان بده، به دلدارت......k1

ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ
ﺩﻧﯿﺎﻗﺎﺑﻞ ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ
ﻧﯿﺴﺖ...
ﭘﺲ ﻭﻗﺘﯽ ﺷﺎﺩﯼ،
ﺍﺯ ﺷﺎﺩﯾﺖ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮ؛
ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﻏﻤﮕﯿﻨﯽ،
ﺑﺪﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍﯼ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ
ﺗﻮ ﺭﺍﻩ ﺩﺍﺭﯼ...
ﭘﺲ ﻓﻘﻂ ﺷﺎﺩ ﺑﺎﺵ
ﻭ ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭ

فراموش نکنیم:
از دشمنی تا دوستی
یک لبخند..
از جدائی تا پیوند
یک قدم..
از توقف تا پیشرفت
یک حرکت..
از کینه تا بخشش
یک گذشت..
و از نفرت تا علاقه
یک محبت است
مواظب این یکها باشید

باران

ازبرایش شعر باران گفته ام

از غم وهجرِ فراوان گفته ام

اشک در چشمم چو باریدن گرفت

از فراق یار،وز جدایی گفته ام

غم که در چشمم چنین آواز خواند

از برایش شعررفتن گفته ام......k1

خانه ای

خلوت نشین خانه ای بودم،آمدی دررا زدی
بی حیاهوبی سوال،بردل نشستی،سایه ام برهم زدی
ازبرای چند سوال،طُوری به هم ریختی دلم
آتشی بردل فتادی با قضاوت پس زدی
خانه ام زیرروزبرکردی،به ابروی خودت
آن چنان آتشفشانی ، بر دل و جانم زدی
شعله ور کردی دلم را از برای زندگی
بعداز آن با رفتنت کبریت به جانانم زدی.....k1

امروز با سر و صدای مامان و بابام از خواب پریدم

رفتم پیششون و پرسیدم: چی شده؟!

بابام می‌گه: من دیشب خواب دیدم یه زن دیگه گرفتم

واسه مامانت تعریف کردم، اونم گیر داده

باید همین الان بخوابی و طلاقش بدی