خاطراتت صف کشیده اند !
یکی پس از دیگری …
حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند !
و من …
فرار می کنم
از فکر کردن به تو
مثل رد کردن آهنگی که …
خیلی دوستش دارم خیلی !

در خود می نگرم تا ببینم که خطا کجاست ...

بعد از کمی تامل و قدری سکوت پی میبرم :

آنجا که خالی از خداست ، خطاست . . .

به یاد می آورم، آنجا که از یاد او غافل شده ایم، به بیراهه رفته ایم ...

من نور را
من آفتاب را
من آب را باور نکرده ام!
زیرا...
گاهواره غمگینم؛
با لالای ظلمت
با لالای غم
زین سو به سوی دیگر می رفت.
((علی بابا چاهی))

گـل یا پــوچ؟

دستتــــــ را باز نکن، حســم را تباه مکــن

بگذار فقط تصــــــور کنم ..

که در دستانتــــ

برایـــم کمی عشق پنهـــان است ..

.............................

بلاگ جدیدم : تمـام “زندگـ ے ام” ...

http://www.hamkhone.ir/member/592/blog/view/88148/

دوست عزیزم ، ممنون میشم ببینی و نظرگلت رو هم بنویسی

بیــــراهه هم ..

برای خودش راهیســـت !!

وقتی …

قــــرار باشد !

مـــرا به تـــــو برساند ..!

.¸¸.:, ❤"فقط مـال تــُو "❤:.¸¸.•`

چــہ لذتــــے داره...

وقتــے خیره بشــہ بــہ چشمـاتـو ازتـ بپرســہ!!

تــو مال کـــے هستــــے؟

تـوهمـ انگشتــ اشارتـو بگیـرے طرفشـو با یــہ لحــטּ بچگـونــہ بگــــے...

فقط مـال تــُو