متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


hannan
hannan
۱۳۹۲/۰۷/۱۷

اين منم رها شده بر دستان باد!
نشناخته قد راست كرده ام بر زمين
چشيده ام طعم گس بي كسي را
چشيده ام غربت بي انتها را در ميان كسانم
كشيده ام رنج تكرار را در درد بودن
جنگيده ام براي بودن در مرگ نيستي
شنيده ام نغمه هاي عاشقانه را در ميان پوچي نفرت
نشسته ام در كنار جاده ي بي كسي ام
نشسته ام در ميان حباب خيالاتم ، شايد روزي بيايي!
نشسته ام به تماشاي كاخ روياهايم بنا شده بر دستان باد
جستجو كرده ام جهان را در تمناي وجودت
زندگي را در ميان واژه هاي بي مني زمان گم كرده ام!
مي آيي آن هنگام كه بي نيازي دست ها فرياد كشد
تو ميايي و چه دير ميايي
...تا واژه ي عشق را معنا كني..

Gharibh1994
Gharibh1994
۱۳۹۲/۰۲/۱۹

BIMAR_68

Gharibh1994
Gharibh1994
۱۳۹۲/۰۲/۱۹

BIMAR_68

Gharibh1994
Gharibh1994
۱۳۹۲/۰۲/۱۹

BIMAR_68

Gharibh1994
Gharibh1994
۱۳۹۲/۰۲/۱۹

BIMAR_68

Gharibh1994
Gharibh1994
۱۳۹۲/۰۲/۱۹

BIMAR_68

Gharibh1994
Gharibh1994
۱۳۹۲/۰۲/۱۹

BIMAR_68

Gharibh1994
Gharibh1994
۱۳۹۲/۰۲/۱۹

BIMAR_68

Gharibh1994
Gharibh1994
۱۳۹۲/۰۲/۱۹

BIMAR_68