متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    شروع

  • تعداد نظرات : 5
  • ارسال شده در : ۱۳۹۶/۰۳/۰۹
  • نمايش ها : 495

بیا این تیــغ!



یا خُودت رو بُکُش،یا بِکِش رُو رَگ دَست مَن...



نَگُو که جَرات هیچکدومِش رو نَداری،چُون خوب میدونَم که الان حداقل جُرات اینکه مَنُو راحَت کُنی رو داری!



گریه نَداره که،تَهـِش که چی؟!



اصلاً تیــغ رو بیخیال،بیا این یه هَفت تیره با یه دونه گُلوله...



میــزنی یا خُودَم بِزنَم؟



چِرا ساکِت شُدی،مگه نمیخواستــی همه چی تمُوم شِه؟



دَستاتو بِده مَن،نمیذارَم بلرزه،فقط کافیه ماشِه رو فِشار بدی،تیر میخوره دُرست وسط پیشُونیــم!



بُلند تَر بِگُو نمیشنَوَم،با گِریه حَرف نَزن مگه نمیدونی بدَم میــآد!



چِرا دَستتو میاری پایین؟!باشه قَبُول جُرات این کارَم نداری!



یه راه راحت تَر انتخاب میکنیم...



این قُرص رو بخـوریـم،هیچی از درد نمیفهمیم،راحت تر از اونی که فکرِشو کنی همه چی تموم میشه...



ایــنَم نه؟پَس چی؟!تو یه راه بگو همون کارو کنیم!



باشه مَن میگَم تو گُوش کُن،قبول؟



بیا از همه اینا بگذریم،از هرچی که شِکَست خُوردی،از زمین خُوردَنت،از نبود کار،از بی پُولی،از تمام گُناه هایی که کردی...



از دروغ هایی که گفتی،از نامردی هایی که در حقت شُده،همه و همه رو بندازیـم یه گُوشه،اصلاً گُوشه نَه،بندازیم دُور،آره اینطوری بهتره!



بیا از اُول شروع کنیم!



اَز اُونجایی که باور کُنی جُز "خُدا" کسی همراه تو نیست!



از اُونجایی که باور کنی جُز "خـُودت" کسی به فِکر تو نیست!



از اُونجایی که باور کُنی جُز "مَنِ" درُونِت کسی باهات صادق نیست...



از اُونجایی که باور کنـی جُز "تُو" یی که "مَن" باشی کَسی نمیتونه از اُول همه چیُو [شروع] کنه....


▌║█║▌█▌║█║▌█▌║█║▌█

Copyright©2017KinG Omid



هیچ وقت برای شرُوع مجدد دیر نیست،تا وَقتی که نَفَس میکشی وَقت هَست...عَکس:یه جُوری زَمین میخورَم که دُوباره هَوا میرَم!

آدَم عاقل هیچ وَقت یه راه رو دوبار نمیره!

هرچه صورتش را شُست باز،تاریک تَر میشد...

خُودَم ساخــتَم ایــن پُل هارو،خـَراب نمیشَن هیچ وَقت...

فَردات نمیتونه هیچ وقت مثه امروز باشه...

در اتاق کوچک افکارت،تَنها نشسته ای و روزنامه ی سال پنجاه و هفت را میخوانی...

اَز تُوی آسمـُونا برات میدَم دَست تِکُون!

لعنت به روزی که ماسکت از روی صورتت بیوفته...

به سَختی میشه آدم های خوب رو پیدا کَرد،باید قابشون کَرد،تا بَد نَشَن...

زَمیــن خُوردَن هیچ کَسی،قَشَنگ نیست...

فَقط خنده اَم میگیره از این آدَم های اَلَکــی به ظاهر زرنگ...

تو را گم کرده ام،در کدامین گُناه؟

یک روز که فهمیدی زمَانی نَمُونده،گوشی رو میگیری دَستت و فقط زنگ میزنی،زنگ میزنی،به همه اونایی که بهشون بی اعتنایی کردی،میگی دوستتون دارم!

دَستای سَردی که به زُور گَرمِه...

قبلاً آدم کَثیفی بودی،الان کَثیف تر شُدی...

حَرفات،مِثه صِدای پَشِه میمُونه،انقدر ارزش خودت رو آوردی پایین!

کَسی نمیکنه از جَوان های این دور زمونه برای شروع کار حمایَت!

بعد از آن همه خاطره سازی،حال در حال تَخریبَم...

تا صُبح میپیچه حَرفام تُو گُوشـِت!

یک جاده به سَمت تو میسازَم،با آهنگ مُورد علاقه اَم...

مِثال ساختمـآنی تازه ساز،بعد از پایان کار فُرو ریخته اَم!

اَخلاقِت خُوبه،ولی فقط از نظر خُودت...

تا کُجا از خُودَم فَرار کُنَم،خُودَم را در خُودِ بی خُدایَم گُم کَرده اَم...

تو یه شعِر نُویی و مَنَم که کُهنه اَم...

طبیعتاً هیچ وَقت دریا نمیشه خُشک،مگه اینکه خلافش ثابت شِه،پس قافیه هام دَریان تا خلافش ثابتِ شه...

کافیه خسته باشی تا راحت بخوابی،واسه مَن برعکسه،کافیه خسته باشم تا راحت نخوابَم...

به چِه خُوبَم،تو که هیچ زِ حال ما نَدانی...

بدَنِت بُوی سابِق رو نمیده،فکر کنم آلوده اَس به گُناه،آره همینه...

طَرف تاحالا ندیده از این چیزا،ولی تَعریف میکنَم واسَش...

یه عدِه آدَم،شُدَن الکی دنباله رو چند نفر!...

آسمــُون یدُونه خُورشیــد داره،با کُلی گَرما!

مَن همُون آدَم همیشگیَم،با همون اَخلاق گَند...

نظرات دیوار ها


Pari123
ارسال پاسخ

زیبا
ممنون

shadi1357
ارسال پاسخ

زیبامثل همیشه
تشکر

arsham00
ارسال پاسخ

همون قرص بخورن بهتره

marya1370
ارسال پاسخ

چه متنِ قوی بود، اُمیدبخـش!

☑یک روز که فهمیدی زمَانی نَمُونده،گوشی رو میگیری دَستت و فقط زنگ میزنی،زنگ میزنی،به همه اونایی که بهشون بی اعتنایی کردی،میگی دوستتون دارم! دیگه به همشونم نه
☑حَرفات،مِثه صِدای پَشِه میمُونه،انقدر ارزش خودت رو آوردی پایین!
☑اَخلاقِت خُوبه،ولی فقط از نظر خُودت...

مُدام تغییر میکنه، به روز میشه نوشته ها... سپاس

saliiiiiii
ارسال پاسخ