متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    خسته

  • تعداد نظرات : 6
  • ارسال شده در : ۱۳۹۶/۰۱/۲۲
  • نمايش ها : 584

یه روز کشیدَمِش کنار!



گفتم بشین رو این صندلی!



میخوام چند کلمه باهات مَردونه صُحبَت کنم!



وایسادَم رو به روش،میدونی:من مسئول تمامی اتفاقاتی که میوفته توی زندگیمونم!



من نمیخواستم اذیتت کنم!



نمیخواستم آدم بدی باشم!



ناراحت میشی ازَم،امّا کارایی که میکنم عَمدی دَرِش نیست!



وسط حَرفَم پرید:تو باید همینطوری ادامه بدی!



چی داشتم میگفتم اصلاً...



مگه تو اذیت نیستی؟



چرا هستم،ولی تو باید همینطوری ادامه بدی!



تا کی؟



تا وقتی خسته شی!



یعنی اگه خسته میشدَم،همه اینا تموم میشه؟



نمیدونم...



باشه تصمیم گرفتم خسته شَم...



چـَند وقت گُذشت...



یه روز منو کشید کنار،بهم گفت:خسته شُدَم!



▌║█║▌█▌║█║▌█▌║█║▌█

Copyright©2017KinG Omid



پارادُکسِ تلفیقی...عکس:ظاهر و داخلش یکیه...

یه خُودکـآر داده بود دَستَم،میگـُفت بنویس،براش نَقاشیشو کشیـدَم!

وقتی تریبُونـِت،مـَغِز مَردُم باشه،چه نیاز به تبلیغ؟

کتابِـَم دَستِش بـُود و یه قَدم پا میذاشت جُلو،دوباره برمیگَشت همون مسیــر رو،سَرشُو آورد بالا یه جوری با تَعجب گُفت اینو خودت که ننوشتی؟

تُو رویایی دَر سَر داری،که هَر روز دیگــران آن را خُورد میکنند،امـّا چه رویای شیریــنیست...

کارتُون تازه پیدا میشه تو پارک واسه کارتون خوابا؟

حالُ و هَوای دِلت چطوره این روزا!

روی سَرَم داد میزَد و مـَن مَبهـُوت شُده بودَم به سُکُوت...

پـآی چَپَم لیــز خُورد و دِلَم لَرزیــد،چِشمانَم به رَنگ خـُون شُد،اُو تازه نیمی از حَرف هایَش را گُفته بود...

تو پای به پای مَن در این دایره چَرخیدی،انگار که باشیم هَرکدام یک سَر پَرگار...

چـِرا به هیچـی خُوشیــم؟!بهش نمیگَن که مَریضی؟

مَغزِت رو پُر کَردَن با شُعار ،شُعار،حَرف...

چـِه مَرا مِهربانانه نِگاه میکـَرد،نمیدانســت عاشق چِشمانَش میشَوَم...

دِلَت درد میکُنَد،دِلَت میخواهـَد داد بزنــی،بگذاریــد تنها باشَم...

چـِرا شَبا نمیخـوابی؟تـُو چِرا روزا بیداری؟!

بیش از این صَبر یعنــی،اَیـُوب...

گـُوش کن،صِدایی میـآیَد از دَرونـَت!

میـدانــی گَر در این دُنیا تُو نَبودی،خُب به دَرَک؟

مـَن رُخ ماه تُو را دَر باران نِگاهـَم دیدَم...

هَر رُوز کَمتر میشه از انگشت های دَست،نَکُنه یه رُوز مُشت گِره خُورده شِه دَستَم...

کلی وَقت بِذاری تَهـِش بشه این!

تـُو هَر مسیری سَخـتی هَست،هـَدَف اصلی بَرنامه اَس...

اَبر میبارید،خورشید امشب رفت کجُا؟

یه اتاق تاریــک،با یه شَمـَع رُوشَن میشه،امّا نَه برا همیشه...

تو که باشـی،زندگــی کَردن میچَسبــد...

در خیابان های این شَهــر،یک نَفر دیووانه میگَردد،یک نَفر؟

نمیشه یک شَبِه،ولی خیلیا میکنن میشه!

یه روز یه بُطری میارَم و تَمام دُنیای مَسخره ای که ساختـی رو میندازَم تُوش دَرِشو میبندَم و پَرتِش میکنَم توی دِل اقیانوس...

حـآل خیلیامـُون مِثه عَکســای قَدیمیه که حَتی تو آلبوم عَکسَم جایی براشون نیست...

هـَوَس کَردَم،باد آرامی ببارَد،مـَن و یک مسیــر بی انتهــا...

قطعاً برنامه هاتون عمَلی میشه تو صَد سال آینده...

لبخند میزَد پِدر،همین کافیســت...

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


Mina398
ارسال پاسخ

لايك

shadi1357
ارسال پاسخ

عالی مثل همیشه
تشکر

๓คh๓໐໐໓
ارسال پاسخ

عالــــــــــــــــــــــــــــــــی

arsham00
ارسال پاسخ
marya1370
ارسال پاسخ

☑️تو پای به پای مَن در این دایره چَرخیدی،انگار که باشیم هَرکدام یک سَر پَرگار... یه سرپرگار ثابته سر دیگه ش داره دورش میچرخه!
☑️چـِه مَرا مِهربانانه نِگاه میکـَرد،نمیدانســت عاشق چِشمانَش میشوم...
☑️بیش از این صَبر یعنــی،اَیـُوب...
☑️کلی وَقت بِذاری تَهـِش بشه این!
☑️تو که باشـی،زندگــی کَردن میچَسبــد... حق مسلّم!
☑️هـَوَس کَردَم،باد آرامی ببارَد،مـَن و یک مسیــر بی انتهــا...

گفت خسته شدم...
ما آنجا از هم دور شديم تا کمی استراحت کند
صبح روز بعد
رفتگرِ کوچه مان به اهالی خبر می داد
که دیشب كمي آدم از كفِ خيابان جمع كرده...

قشنگ بود سپاس

j_hz
ارسال پاسخ

جالب بودد