متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    خُودکشــی

  • تعداد نظرات : 8
  • ارسال شده در : ۱۳۹۵/۱۱/۲۲
  • نمايش ها : 341

یکــی رو میشناخــتَم اما نه خیلی خُوب،فقط میدونستم کُور بود...



یه روز بهش گفتم چند سالته،گفت45سالمه!گفتم چند ساله کُوری؟گفت 45سال!



بهش گفتم چرا عمل نمیکنی چِشم هاتو؟بینائیتو به دست بیاری!



چند لحظه سکـوت کرد...



گـُفت باشه عمل میکنم کیه که دوست نداره ببینه؟!



چند روز بعد رفتم بیمارستان بهش سر بزنم،هنوز چِشماش بسته بود،دکترِش اومد ازش پرسیدم کی چشماش رو باز میکنین؟



گفت فردا قبل از ظهـر!



پیر مرد لبخندی زد از اینکه قراره فردا خیلی چیزا رو ببینه...



فردا قبل از ظهر رفتم بیمارستان،چشماش رو باز کرده بودن!



اَوّل ازم پرسید شما کی هستی؟تا حرف زدم صدامو تشخیص داد و شناخت که کی هستم!



برگشت بهم گفت،فکر نمیکردم همه چی انقدر قشنگ باشه،چقدر خوبه که بینائیم رو به دست آوردم بعد این همه مُدت...



چند سال بعد رفتم بهِش سر بزنم،خونه اش تاریــک بود،برگشت بهم گفت،من تصوُرَم از دنیا چیز دیگه ای بود!



همه چی بنظرم خوب بود تا اینکه بینائیم رو به دست آوردم...



چرا هیچکس بهم نگفته بود زمیــن انقدر جای کثیفیــه؟تو چرا بهم نگفته بودی که کُور بودن بهتر از دیدن همه چیـزه؟



وَقتی کِور بودم از خیابون رد میشُدَم مَن بودَم و عَصای دستم و دیگه هیچی برام مفهومی نداشت،نه رَنگ ها نه زشتی ها نه ماشین ها و نه...



امـّا حالا چند ساله از وقتی که میبینم فقط میترسم،از همه چــی،از این همه پَلیــدی،برا همین دوس دارم مثه همون موقع ها توی تاریکی زندگی کنم...



چند سال بعد که خواستم دوباره بهش سر بزنم،در خونه اش رو که زدم،صاحب خونه بهم گفت: یک ساله که خُودکشــی کرده!



▌║█║▌█▌║█║▌█▌║█║▌█

Copyright©2017KinG Omid



چی میگفتیــم:برداشت شما چی باشه،الله اعلم...عکس:شروع ماجراست...

بَسِه شُعار،یکم خَرج کنین ابتکار،عَمَل،هُنَر...

دیوارنویسی ها هنوز ادامه داره،گرافیتی تر،متفکرانه تر...

تو یه انسانی،تعریف شده وسط یه زندگی با قاب زندانــی...

از روزی بترسین که حقایق رو مینویسَن...

یه عـِده آدم فُحش میــدَن به آمریکــآ،یه سریــام از همونا ناراحت تحریم شُدن از طرف آمریکا...

خودآزار ولی مُدافع حقوق بَشر...

سَوار کِشــتی زَمان شُو با حَرفام،آینده بغل هَرکسی یه رُباط خوابیــده،گذشته گَندیده،اه پیف پیف بُو میده...

میشه کاری کَرد ساعت اتاقت بَرعَکس بره،فقط میتونی برعکس ببینیش!

آدَم بودن را دوست داریــم بی آنکه باشیــم!

اکنون اخبار جدید از آب و هوا را خواهیم داشت، بارشِ پراکنده ی موشک، بینِ خطوط مرزی...

اگر کسی شـما رو تصحیح میکنه،دلیل بر این نیست از شما بیشتر میدونه،شاید میخواد دیگه شما دَرجا نزنین!

واسه آدم های کَر،هرچقدر حرف بزنی چیزی جُز پانتومیم نیســت...

دَست هایــَم را گِرفــت و گفت با مَن قدَم بِزن پـِدر...

داریــم با هیــچ زندگی میکنیــم و خُوش حالیــم با هیــچ...

انقــدر دانش پژوهیــدیــم،بهمون میگـَن دانِش پَژو...

تا یکی میاد راجب خانواده خودمون حرف میزنه،هزار تا دلیل پیدا میکنیم!

یه مُشت شُعار،یه مُشت بیکــآر...

توی دَریای خُروشان کی میتونه باشه نِجات غریق...

چِشمــآنَم کُور،دَست هایــَم قَلــَم...

مُشکل کُجاست،اختلاس،مُشکل کُجاست،بیکــاری،مُشکل کجاست مُهره دُرست سَر جای خُودش نیســت...

یه جَمعیــتی دَست میزدَن و اون توی اُوج غرور بود...

سَفر کَرد و آسمان آنجا هم آبی بود...

جـَوانــِه های دِلــَت را اَلَکــی دِرُو نَکُن...

مرد به درختی میگَن که هَر بادی وَزیــد،ثابـت موند...

سنگیــنی میکنه هَوای شَهر....

اَگِه آمریکاییا به شما فُحش بدَن فقط نگاهشون میکنین؟

تیــپ به روز،غیــرت واسه زَمان بهِروز...

شَبُ روُز نَداره،وقتی عادت کنی هر لحظه میگی دروغ...

به افتخارایی که تو این سی و خورده ای سال به دَست آوردین مینازیـن؟

چــه چِشمــآن جَذابـــی...

مُحَکــَم تَر سَرتو بِزن به دیــوار،نه خُون میاد از دیوار نه سَرتو از جاش تِکون میخوره...

فرق نَداره یه وَجَب یا صـَد وَجَب آب،وَقتــی دو زیســت باشی...

نظرات دیوار ها


samiraa1378
ارسال پاسخ

قشنگ بود ممنون

arsham00
ارسال پاسخ

خیلی زیبا ولی زمین هم اینقدرا بد و زشت نیست
به نظر من که خیلی قشنگه

16ali
ارسال پاسخ

لایک

Tina_jo0n
ارسال پاسخ

اوخی چه قشنگ

_MiM_
ارسال پاسخ

جالب ...

marya1370
ارسال پاسخ

روشَن دِل، با گوشاش هم میتونست کثیفی هارو بشنوه!
تصویر نقطه نداره

☑میشه کاری کَرد ساعت اتاقت بَرعَکس بره،فقط میتونی برعکس ببینیش! حتی میتونی باطریشم دربیاری
☑واسه آدم های کَر،هرچقدر حرف بزنی چیزی جُز پانتومیم نیســت... لبِ خونی!
☑تیــپ به روز،غیــرت واسه زَمان بهِروز... کدوم بهروز
☑فرق نَداره یه وَجَب یا صـَد وَجَب آب،وَقتــی دو زیســت باشی... nice

درکنارِ هم، چند قدمی پیاده راه رفتن...
جالب بود... سپاس

amir_sakett
ارسال پاسخ

ممنون

deli17
ارسال پاسخ

قشنگ بود