بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
اوج دلتنگی ..............................
- تعداد نظرات : 6
- ارسال شده در : ۱۳۹۲/۱۰/۲۸
- نمايش ها : 589
♡♥یک شبی مجنون نمازش را شکست♡♥ ♡♥بی وضو درکوچه لیلا نشست♡♥ ♡♥عشق آن شب مست مستش کرده بود♡♥ ♡♥فارغ ازجام الستش کرده بود♡♥ ♡♥سجده ای زد برلب درگاره او♡♥ ♡♥پر ز لیلا شد دل پرآه او♡♥ ♡♥گفت یا رب از چه خوارم کردی♡♥ ♡♥برصلیب عشق دارم کرده ای♡♥ ♡♥جام لیلا را به دستم داده ای♡♥ ♡♥وندر این بازی شکستم داده ای♡♥ ♡♥نشتر عشقش به جانم میزنی♡♥ ♡♥دردم از لیلاست آنم میزنی♡♥ ♡♥ خسته ام زین عشق ُدل خونم مکن♡♥ ♡♥من که مجنونم تومجنونم نکن♡♥ ♡♥مرد این بازیچه دیگر نیستم♡♥ ♡♥این تو ولیلای تو ....من نیستم♡♥ ♡♥گفت ای دیوانه لیلایت منم♡♥ ♡♥در رگ پیداوپنهانت منم♡♥ ♡♥سال هاباجورلیلاساختی♡♥ ♡♥من کنارت بودم ونشناختی♡♥ ♡♥عشق لیلا دردلت انداختم♡♥ ♡♥صدقمارعشق یکجاباختم♡♥ ♡♥کردمت اواره ی صحرانشد♡♥ ♡♥گفتم عاقل میشوی امانشد♡♥ ♡♥سوختم درحسرت یک یاربت♡♥ ♡♥غیرلیلا برنیامدازلبت♡♥ ♡♥روز وشب اوراصداکردی ولی♡♥ ♡♥دیدم امشب بامنی گفتم بلی♡♥ ♡♥مطوئن بودم به من سرمیزنی♡♥ ♡♥درحریم خانه ام در می زنی♡♥ ♡♥حال این لیلا که خوارت کرده بود♡♥ ♡♥درس عشقش بیقرارت کرده بود♡♥ ♡♥مردراهش باش تاشادت کنم♡♥ ♡♥صدچولیلا کشته درراهت کنم♡♥
♡♥ سلامتی رفیقی که با خونه دعوا کرد و ۶ماه تو خونه ی رفیقش موند,♡♥
♡♥بعد ۶ماه که سرکوچه وایستاده بود به ۱دختری تیکه میندازه,♡♥
♡♥دوستاش میگن:این خواهر همون رفیقتبود که ۶ماه تو خونش موندی,♡♥
♡♥ناراحت میشه میره پیش رفیقش میبینه داره عرق میخوره,♡♥
♡♥میگه رفیق من خواهرتو نشناختم و بهش تیکه انداختم,♡♥
♡♥رفیقش ۱پیک سنگین میریزه و میگه:♡♥
♡♥سلامتی رفیقی که ۶ماه تو خونم زندگی کرد و خواهرمو نشناخت…♡♥
عالي بود
شعر ليلي و مجنونو خيلي دوس دارم
بسیــــآر زیبـــآ
دركت ميكنم
-------------------------
مرسي
قشنگ بودعزیزم
مرسی داداشی خیلی زیبا بود..
مرسی
واقعا زیبا بود
لایک