متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • اثبات وجود خدا

  • دانــشجویی به استادش گفت :استاد ! اگر شمــا خدا را به من نشان بدهید عبادتــش می کنم و تا وقتــی خدا را نبینم او را عبــادت نمی کنم !استاد به انتــهای کلاس رفت و به آن دانــشجو گفت : آیا مرا می بینی ؟دانشجو پاسخ داد : نــه استاد ! وقــتی پشت من به شما باشد مسلــما شما را نمی بینم …اســتاد کنـــار او رفت و نــگاهی به او کــرد و گفت : تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهـی دیــد !…
  • داستان غم انگیز آرزوی آبجی کوچیکه

  • آبجـی کوچیکه گفت : زودی یه آرزو کن ، زودی یه آرزو کن !!! آبجی بزرگه چشماشو بست و آرزو کــرد … آبجی کوچیکه گفت : چپ یا راست ؟ چــپ یا راست ؟ آبجی بزرگه گفت : م م م راســت … آبجی کوچیکه گفت : درسته ، درســته ، آرزوت بــرآورده میشه ، هورا … بعد دستشو دراز کرد و از زیر چشم چپ آبجی مژه رو برداشت ! آبــجی بزرگه گفت : تو که از زیــر چشم چپ ورداشتی ؟! آبجی کوچیکه چـپ و راست رو مرور کر…
  • شش حرف و چهار نقطه

  • شش حرف و چهار نقطه ! کلمه کوتاهيه . اما معنيش رو شايد سالها طول بکشه تا بفهمي ! تو اين کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر کدومش دل شير مي خواد! تنهايي ، چشم براه بودن ، غم ؛غصه ، نا اميدي ، ***جه رو حي ،دلتنگی ، صبوری ، اشک بیصدا ؛ هق هق شبونه ؛ افسردگي ،پشيموني، بي خبري و دلواپسي و .... ! براي هر کدوم از اين کلمات چند حرفي که خيلي راحت به زبون مياد و خيلي راحت روي کاغذ نوشته مي…
  • عشق کوروش

  • دختری به کوروش کبیر گفت:من عاشقت هستم....  کوروش گفت:لیاقت شما برادرم است که از من  زیباتر است و پشت سره شما ایستاده،دخترک برگشت و دید کسی‌ نیست. کوروش گفت:اگر عاشق  بودی پشت سرت را نگاه نمی‌کردی
  • ویژگی دخترها

  • با تشکر از پارس ناز   - همیشه 3 یا 4 تا خواستگار دکتر و مهندس دارن2- همشون میگن به هیچ پسری اطمینان ندارن امابا 10.000 تا پسر دوستن.3-همشون قبل از اینکه باهات دوست بشن BF(دوست پسر ) نداشتن هیچ وقت.4- BF شون مال خودشونه اما خودشونمال همه هستن.5- همشون از دم خالی بندن.6- هیچ وقت روز تولدت یادشون نیست.7- خیلی اتفاقی وقتی باهاشون دوستمیشی 4 روز بعدش تولدشونه.8- …
  • ویژگی پسرا

  • همیشه 3 یا 4 تا رفیق خواننده و مشهور دارنبا تیپ های ضایعی که میزنن احساس خوش تیپی می کننبه تنها دختری که نگاه نمی کنن GF  خودشونههمشون از دم خالی بندن.هیچ وقت روز تولدت یادشون نیست. خیلی اتفاقی وقتی باهاشون دوستمیشی 4 روز بعدش تولدشونه.همیشه کیف پولشون رو تو خونه جا گذاشتن یا فقط تراول دارن.هر پسری از خودشون خوش تیپ تره رو دختر می نامن. خلاصه ما پسرا عجب چیزی هستیم  …
  • پیامبری از خانه ما رد شد

  • پیامبری از کنار خانه ما رد شد. باران گرفت. مادرم گفت چه بارانی می آید. پدرم گفت: بهار است. و ما نمی دانستیم باران و بهار نام دیگر آن پیامبر است.   پیامبری از کنار خانه ما رد شد. لباس های ما خاکی بود. او خاک روی لباسهایمان را به اشارتی تکانید. لباس ما از جنس ابریشم و نور شد و ما قلبمان را از زیر لباسمان دیدیم. پیامبری از کنار خانه ما رد شد. آسمان حیاط ما پر از عادت و دود بود. پیامبر کنارشان زد…
  • جهان را ادامه میدهیم

  • امانت خدا بر زمین مانده بود. آدمیان می گذشتند بی هیچ باری بر شانه هایشان. خدا پیامبری فرستاد تا به یادشان بیاورد قول نخستین و بیعت اولین را.پیامبر گفت: ای آدمیان ای آدمیان این امانت از آن شماست. بر دوشش کشید. این همان است که زمین و آسمان را توان بر دوش کشیدنش نیست. پس به یاد آورید انسان را و دشواری اش را.اما کسی به یاد نیاورد.    پیامبر گفت: عشق است. عشق است. عشق است که بر زمین مانده است…