متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • شما هم اعتراف کنید!!!!!!

  • اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه!!!!!تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!!!!... اعتراف می کنم یه بار پسر همسایه چهارسالمونو با باباش تو خیابون دیدم گفتم سلام نوید چطوری؟دیدم بچهه تحویلم نگرفت باباهه خندیداومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چقد بزرگ شده!مامان …
  • فانتزی های من

  • یکی از فانتزیام اینه که یه پیرمرد پولدار تصادف کنه و من برسونمش بیمارستان و نجاتش بدم، اونم با بچه هاش مشکل داشته باشه و تمام زندگیشو به نام من بزنه و بمیره ؛ وقتی بچه هاش منو پیدا میکنن که پولارو بگیرن ، همه پولارو بندازم جلوشون بگم بردارید نامردها ، اونی که با ارزش بود پدرتون بود …یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم، بچه دار شیم، بچمون دختر باشه ، اسمشو بذاریم گیتا، بعد با زنم دع…
  • رو به سوی کدام خدا!!!!!!!!!

  •   آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، می خواهم بدانم، دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟؟…
  • زن شیطونم درس میده

  • وقتی که میگن زن شیطون رو هم درس میده قبول کن! زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟ میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را طلاق دهد ؟ شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد سپس زن گفت : اکنون آ…
  • عاشقانه

  • میدونی بهشت کجاست؟ یه فضای چند وجب در چند وجببین بازوهای کسی که دوستش داریفرقـے نمـے کند !!بگویم و بدانـے ...!یا ...نگویم و بدانـے..!فاصله دورت نمی کند ...!!!در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:دلــــــــــــــم.....!!…