متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


dostjavdan
dostjavdan
۱۳۹۲/۰۹/۰۹

از بـــــاورهای دروغین گذشتم
از افسانه های عشق گذشتم
از خوابهای آشفتهء شبهای حراس به صبح حقیقت رسیدم

باران غبار چشمانم را شست من اکنون میبینم

شبی که ندانسته نطفهء بودنم بسته شد
وتپش زندگی در قلبم به صدا در آمد
سحر گاهی که ورودم را به دنیای معماها با گریه ای آغاز
و در آغوش مادرم دوباره به خواب رفتم
تو با من بودی

بچگی های معصوم
پر صداقت های مومن
پر از قهرمان های جاودان
زمانی که خوشبختی در پرواز پروانه های رنگین بود
تــــــــــــــــو با من بودی

وقتی که یاس زندگی
با پرواز پروانه ها به هوا نرفت
و خنده در چشمهای مهربانت مرد
تــــــــــــــــــو با من بودی

لحظه ای که اولین بار چشم در آینه دوختم
و در حیرت بودنم فرو رفتم
تــــو با من بودی

وقتی به پوچیه قهرمان های داستان ایمان آوردم
و بدنبال معنای پاکی در چشم آدم ها خیره شدم
و تفسیر صداقت را در کتاب زندگی دورویی یافتم
تــــــــــــــــو با من بــودی

تو با من بودی
از ابتدا
از نخست
مثل سایه
مثل خواب
با من بودی
با من زیستی
و با من رشد کردی

قهرمانها در چشم من مردند
صداقت در دستهای دورویی له شد
خوشبختی در پرواز پروانه ها نبود
و خدا در لابلای ابرها لانه نساخته بود

معماههای زندگی یکی پس از دیگری حل شد
اما معمای وجود تو بزرگتر و بزرگتر از باورم گشت

به من بگو_ کیستی تو؟
چیستی تو؟
خواب هستی یا بیداری؟
رویا هستی یا هوشیاری؟

به من بگو:
تا شوق را از شور
عشق را از نور
و سیب سرخ زندگی را از باغ رویاهای دور بچینم
به من بگــــــــو!