متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


خر آمد بـ سو مادر خویش

بگفت مادر چرا رنجـﻤ  دهـ بیش

برو امشب برایـﻤ  خوا ـــــتگار

اگر تو بچـ.ات را دوــــت دار

خر مادر بگفتا ا پسر جا

تو را من دوــــت دارﻣ  بهتر از جا

ز بین این همـ خرها خوشگل

یکـ را کن نشا چو نیست مشکل

خرکـــ  از شادمادنـ جفتکـ زد

کمـ عرعر نمود و پشتکـ زد

بگفت، مادر بـ قربا نگاهت

بـ قربا دو چشما سیاهت

خر همسایـ را عاشق شدﻣ  من

به زیبایـ نباشد مثل او ز

بگفت مادر، برو پالا به تن کن

برو اکنو بزرگا را خبر کن

بـ آداب و ر ــــومات زمانـ

شدند داخل بـ ر ــــﻤ عاقلانـ

دو تا پالا خریدند پا عقدش

یـ افسار طلا با پول نقدش

خریدار نمودند یکـــ طویلـ

همانطور که ر ــــﻤ  است در قبیلـ

خر عاقد کتاب خود گشایید

وصالــــ عقد ایشا را نمایید:

دوشیزه خر خانـﻣ  آیا رضایـ؟

به عقد این خر خوشبخت درآیـ؟

یکـ از حاضرین گفتا بـ خنده

عروــــ خانـﻤ  بـ گل چیدن برفتـ

برا بار  ــــوﻣ خر بپر ــــید

که خر خانـﻤ  ــــرش یکباره جنبید

خرا عرعر کنا شاد نمودند

بـ یونجـ کاﻣ  خود شیرین نمودند

بــ امید خوشـ و شادمانـ

برا این دو خر در زندگانــ

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


hani900
ارسال پاسخ

خرام مگه از این کار می کنن

sonamy2013
ارسال پاسخ

ایول دمت گرم

NeDa
ارسال پاسخ

akhei nazi

00arminkarimi
ارسال پاسخ

ایول قشنگ بود

مبارکشون باشه

immortal20
ارسال پاسخ