متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • پرحرف بود ولی دوست داشتنی

  • آنه !تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشتوقتی روشنی چشمهایتدر پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بودبا من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیتاز تنهایی معصومانه دستهایتآیا می دانی که در هجوم دردها و غم هایتو در گیر و دار ملال آور دوران زندگیتحقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود؟آنه !اکنون آمده ام تا دستهایت رابه پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاریدر آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی و اینک آنه شکفتن و سبز …
  • روز خوب من

  • یه روز خوب میسازم امروز...خوشگل و تازه و رنگارنگ...پر از ابرهای صورتی پر از پرندهای قشنگ...صداقت رو قاطی هرچی که دارم میکنم...یکدلی رو سکه ی کارم میکنم...کینه و رنجش رو خالی از کوله بارم میکنم...جاش روشن بینی رو حافظ و نگهدارم میکنم....نسیم غم که وزید... یه نفس عمیق چند دقیقه سکوت...نوبت شادی رسید...همه رو خبر میکنم با چند تا سوت....روز خوبه من روزیه که میسازمش...خوشحالم که اونو به شما هدیه دادمش …
  • اینجا در خلوت شبانه من

  • اینجا در خلوت شبانه من موسیقی غم نواخته می شود و تمام اشیاء اتاقم سرود اندوه سر می دهند. حال می فهمم معنی انجماد زمان چیست. قوانین جهان را با حال من نسبتی هست چرا که از رگ پاره ی من خون نمیچکد.آری دوباره این منم یادت هست چگونه در آن خلوت ها تمام وجودم حنجره بود برای خواندنت و ستودنت و تو مغرورانه اینها را وظیفه ام می دانستی ....تمام شد، دیگر خیال تو هم حرام است و من با همان دست هایی که بر خاک می ن…