متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • بدبختی...

  • یه روزی هم؛ همۀ این بدبختیا تموم می‌شنو بدبختیای جدیدی شروع می‌شن..بهتون قول میدم...
  • یکی ما رو ببینه ...

  • سرِ کلاس تو دانشگاه عطسه کردم، واکنش حضار : زهرمارده دقیقه بعد یه دخدره عطسه کرد بازم واکنش حضار:عافیت باشه ایشالا خیره دستمال برسونید به خانــم... بخاری ها رو روشن کنید عــآآآغــآآآ خـــُـــ اون پنجره رو ببند یخ کردن همه من :|…
  • مهربونی من ....

  • ﯾﮑـﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘـﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨـﻪ ﮐـﻪ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺩﻭﺱ ﺩﺧــﺪﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ... ﺑﻌﺪ ﺑﺎ یکیشون ﺩﻋﻮﺍﻡ ﺑﺸﻪ ... ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ ﺑﯿﺎﺩ ﮐﻪ ﺟﺪﺍﻣﻮﻥ ﮐﻨﻪ ﯾﻪ ﭼﮏ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺑﺰﻧﻢ ﺑﮕﻢ : ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺳﺖ ﮐﻤﯽ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻧﺪﺍﺭﯼ ! ﺑﻌﺪ ﺟﻔﺘﺸﻮﻥ ﺩﺳﺘﺎﻣﻮ ﺑﮕﯿﺮﻥ ﺑﮕﻦ : آﻗﺎﻣﻮﻥ ﺑﺎﺵ ﺳﺎﯾﻪ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﻣﻮﻥ ﺑﺎﺵ !!! ﺑﻌﺪ ﻣﻨﻢ علی ﺭﻗﻢ ﻣﯿﻞ ﺑﺎﻃﻨﯿﻢ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻨﻢ ! یه همچین آدم مهربون و احساساتی ای هستم من ... :|…
  • الحمدلله

  • یه روز توی آسانسور وایساده بودم یه دختری هم سوار شد دختره اول ساکت بود بعد گفت: چطوری؟ منم گفتم: الحمدلله...!دختره یه نگاهی بهم انداختو و هندزفری شو جابجا کرد!معلوم شد داره با تلفن حرف می زنه:هیچی دیگه تسبیحم رو از تو جیبم در آوردم ادامه دادم.... الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله .... :|…
  • کم توقعی من...

  • !!!شاید همه بخواهند خانه‌ شان پنجره‌ ای رو به دریا.... جنگل یا کوه داشته باشد ....اما من به پنجره‌ای رو به دبیرستان دخترانه هم راضی‌ام :واالا همچین آدم کم توقعی ام من