متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


phln73
phln73
۱۳۹۴/۰۱/۰۶

متن ترانه "مسبب" با صدای داریوش
شاعر : حسین معینی کرمانشاهی
» آهنگ ساز : عماد رام
» خواننده : داریوش
» آلبوم : مسبب
» آهنگ : مسبب

الهی به مستان...الهی به مستان جام شهود
به عقل آفرینان...به عقل آفرینان بزم وجود
به آنان که...به آنان که بی باده . مست آمدند
ننوشیده می . می پرست آمدند
دلم مجمر آتش تور کن . گلم ساقر آب انگور کن
به ساقرکشان شراب ازل . به میخوارگان می لمیزل
به عشقی که شد از ازل آشکار . به حسنی که شد عشق را پرده دار
دلم مجمر آتش تور کن . گلم ساقر آب انگور کن
در این حال مستی صفا کردم
تو را ای خدا من صدا کردم
از این روزگاری که من دیده ام
چه شبها خدایا خدا کردم
نهادم سر سجده بر خاکت
به درگاهت امشب دعا کردم
شرار عمر فانی من . طلوع جاودان تویی تو
نشان ناتوانی من . توان بی نشان تویی تو
تو شور عشقم داده ای . مرا تو رسوا کرده ای
به کوی اهل دل مرا . تو مست و شیدا کرده ای
کجا روم که چاره ساز . ای خدا تویی
نیاز هر چه بی نیار . ای خدا تویی

phln73
phln73
۱۳۹۴/۰۱/۰۳

درست زمانی که از وضعیت زندگیت شکایت میکنی

مردمانی هم هستند که برای داشتن زندگی مثل تو و بودن به جای تو



حاضرند به هر کاری دست بزنند!

phln73
phln73
۱۳۹۳/۱۲/۲۸

بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک،
شاخه های شسته ، باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید،
برگهای سبز بید،
عطر نرگس ، رقص باد،
نغمه شوق پرستوهای شاد،
خلوت گرم کبوترهای مست...
نرم نرمک میرسد اینک بهار،
خوش به حال روزگار!
خوش به حال چشمه ها و دشتها،
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز،
خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز
خوش به حال جام لبریز ازشراب،
خوش به حال آفتاب.
ای دل من، گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمیپوشی به کام،
باده رنگین نمیبینی به جام،
نقل و سبزه در میان سفره نیست،
جامت از آن می که میباید تهی است،
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم!
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار.
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ،
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ!

فریدون مشیری

سال نو را به شما و خانواده گرامیتان تبریک می گویم .آرز موفقیت وسلامتی برای شما می کنم!

phln73
phln73
۱۳۹۳/۱۲/۲۳

من همینم که می بینی
نه قندم نه شیرینی
حالت رو بد میکنم
می تونی کنارم نشینی
اصن خزم خیلم خرابم
یه لاوبالیم
اصن شما ته حالیو بنده باقالیم
ای همین بودم نخوا که تغییر کنم
نخواه که افکارتو به تیپم زنجیر کنم
من همینم که میبینی
راضی می کنه تورو
راضیت نمیکنه هیس
هیچی نگو برو
وزه نشو تو سرم
من همینه باورم
نخواه که آدمم کنی
من
یه عمره همین خرم
اصن سر تا پا عیبم
پر از بدیام
اگه با دلم راه بیای
با دلت راه میام
اصن سر تا پا عیبم
پر از بدیام
اگه با دلم راه بیای
با دلت راه میام
ببین هرکی تو دنیا یه رنگیه
منم رنگ خودمم
به غیر از رنگ خودم به دنیام رنگی نمی زنم
بزار ما رنگ خودمون باشیم
بزا دنیا رنگی شه
دور و برمون پر رنگای خوب
پر از قشنگی شه
اگه تو رنگ اون شی
من رنگ تو همه هم رنگ میشیم
دیگه کسی رنگ خودش نیست همه استاد رنگ زدن میشیم
پس گیر نده به من
وزه نشه بزا تا خودم باشم
مهم نیست
مهم نیست
مهم نیست
مهم نیست رنگ من امسال
مد سال باشه
مهم اینه که هرچی هست
یکم باحال باشه
من خسته م از این همه هم رنگیا و دوری ها دوری ای کاش
رنگ به رنگ بودیم و پر از یک دلی
سیناحجازی-رنگ

phln73
phln73
۱۳۹۳/۱۲/۲۲

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه درد است

phln73
phln73
۱۳۹۳/۱۲/۲۱

همیشه به یادت هستم
اما
شاهدی ندارم
جز کوچه پس کوچه های خلوت دلم

phln73
phln73
۱۳۹۳/۱۲/۱۷

گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زینجا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان ؟
همه آرزویم
اما
چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان ؟
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم
سفرت به خیر ! اما تو دوستی خدا را
چو ازین کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلام ما را
+++++5

phln73
phln73
۱۳۹۳/۰۸/۲۵

خیره یه مردم نشسته امـ
تنهای تنها...
نه کسی حالم را پرسید
نهـ کسی هوایــم را دارد
عیب ندارد
سالهاست به این زندگی عادت کــرده ام..!
خدایم تنها تو هوایم را داشته باش...

phln73
phln73
۱۳۹۳/۰۷/۲۱

این روز ها یکرنگ که باشی چشمشان را می زنی..!
خسته را می زنی...!
حسته می شوند از زنگ تکراریت...
این روز ها دوره رنگین کمان هاست...!

phln73
phln73
۱۳۹۳/۰۶/۱۹

مرو ای دوست مرو ای دوست
مرو از دست من ای یار که منم زنده به بوی تو
به گل روی تو
مروای دوست مرو ای دوست
بنشین با من و دل بنشین تا برسم مگر
به شب موی تو
تو نباشی چه امیدی به دل خسته من
تو که خامو شی بی تو به شام وسحر چه کنم
با غم تو

مروای دوست مرو ای دوست
مرو از دست من ای یار که منم زنده به بوی تو
به گل روی تو
بنشین تا بنشانی نفسی آتش دل
بنشین تا برسم مگر به شب موی تو
تو نباشی چه امیدی به دل خسته من
تو که خامو شی بی تو به شام وسحر چه کنم
با غم تو
چه کنم با دل تنها که نشد باور من
تو و ویرانی خاموشی کوهم اگر اگر چه کنم با غم تو

چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
چه کنم با این درد دل من ای دل من
چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
چه کنم با این درد دل من ای دل م
چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
چه کنم با این درد دل من ای دل من
چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
چه کنم با این درد دل من ای دل م
چه کنم…….