متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


عصر وقتی مرد از سرکار اومد خونه زن سریع نامه ای که از قبل داخلش نوشته بود: من دیگه ازت خسته شدم و می خوام ازت جدا بشم و الان هم رفتم خونه ی بابام رو روی میز گذاشت و رفت زیر تخت مخفی شد تا عکس العمل شوهرش را ببینه. 

مرد خسته اومد دید همه جا خلوته زنش را صدا زد اما نبود یهو چشمش به نامه افتاد. اون رو برداشت و خوند و بعد ی جمله هایی روش نوشت و گذاشت سر جاش و گوشیشو از جیبش در آورد و زنگ زد و شروع به حرف زدن کرد: سلام عزیرم خوبی من تازه رسیدم خونه. زنم رفته خونه باباش و من از شرش راحت شدم. من تا ده دقیقه دیگه آماده می شم و میام پیشت و گوشی را گذاشت توی جیبش و از خونه زد بیرون. 

زن با عصبانیت از زیر تخت اومد بیرون. داشت از شدت عصبانیت می ترکید. رفت سراغ نامه دید شوهرش نوشته پاهات از زیر تحت معلومه. من رفتم نون بخرم...


 

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


پریسا
ارسال پاسخ
AZAD
ارسال پاسخ
Hanna1414
ارسال پاسخ
delshad6577
ارسال پاسخ
Fereshteh
ارسال پاسخ