از یک عاشق شکست خورده پرسیدند:
بزرگ ترین شکست؟ گفت شکست عشق
گفتند بزرگترین درد؟ گفت از چشم معشوق افتادن
گفتند بزرگترین غصه؟ گفت یک روز چشم های معشوق رو ندیدن
گفتند بزرگترین ماتم؟ گفت در عزای معشوق نشستن
گفتند قشنگ ترین عشق؟ گفت شیرین و فرهاد
گفتند زیبا ترین لحظه؟ گفت در کنار معشوق بودن
گفتند بزرگترین رویا؟ گفت به معشوق رسیدن
پرسیدند بزرگترین ارزوت؟ اشک تو چشماش حلقه زدو با نگاهی سرد گفت:
( مـــــرگ )

کاش آدمها همان قدر که از ارتفاع می ترسند

از پستی هم می ترسیدند . . .

خـــــــدایــــــــــــــــــا ...

انتخاب واحد دنیا را که خودت برایمان انجام دادی!

کاش لااقل سیستم حذف اضافه ای نازل میکردی...

خیلی از واحد هارو باید حــــــــــذف کنم ...!

وقتی تنهاییم دنبال یک دوست میگردیم/وقتی پیدایش

کردیم دنبال عیبهایش میگردیم/وقتی از دستش دادیم

دنبال خاطراتش میگردیم و باز تنهاییم...

گاهي دلم ميخواد وقتي بغض ميكنم،
خدا از آسمون به زمين بياد، اشكامو پاك كنه،
دستمو بگيره و بگه: اينجا آدما اذيتت ميكنن؟!! بيا بريم
+5

کنــارت هستند ؛ تا کـــی !؟

تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند …

از پیشــت میروند یک روز ؛ کدام روز ؟!

وقتی کســی جایت آمد …

دوستت دارند ؛ تا چه موقع !؟

تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند ….

میگویــند : عاشــقت هســتند برای همیشه نه ……

فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود !

و این است بازی باهــم بودن … !!!

+5

+5

+5