متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


sa1300
sa1300
۱۳۹۲/۰۹/۱۲

...به من نگاه کن،

که واژهایم،از برگهای ِ کاغذم لیز می خورند،

و از ذهنم، نادانسته هایم!

نگاه کن که چگونه در امتداد این فصلها ،

به این خطوط روشن رسیده ام!

و این برگ ریزان شاهد مدعای من است!

و این روزها که زودتر از همیشه،اتاقم تاریک می شود!

به من نگاه کن،

که مست ِ مسلخ ِ مهربانی ِ تو شده ام!

و صدای این ساز ،

که اندیشه ام را جلا می بخشد و نگاهم را می شوید و بی قراریم را می برد!

آهای پاییز، سلام!

می خواهم واژه، واژه های شعرم را مثل برگهای فراموش شده ،

برداری،بریزی بر سر بالهای بادهایت،

و تمام شهر را از واژه هایم پر کنی!

و این بی قراری ِ تمام ناشدنی را،

مثل برگهایی که گم می شوند! نیست کنی!

آهای پاییز نگاه کن!

من دارم می رقصم!

و این نهایت شادمانی ِ باور من است!

که در دامن این دشت وسیع ،

روبه روی خداوند ایستاده ام ،

و با هر ریزش برگهای تو،پای می کوبم و دل خوش می دارم!

آهای پاییز!

می دانم که تو از آخرین روز حرف می زنی!

آن روز که از شاخه هایمان جدا می شویم

و به ریشه هایمان می پیوندیم!

و تا دیگر بار که تو مثل برگ های هزار رنگ،

نامت را "بهار" می کنی ،

در انتظار می مانیم!

...آهای پاییز سلام!

روزگارانت مبارک!

برگریزانت عزیز!

اندوهناکیت خواسته... .

Maryam1360
Maryam1360
۱۳۹۲/۰۹/۱۱

زندگی یعنی
بخندهرچندغمگینی
ببخش هرچندمسکینی
فراموش کن هرچند دلگیری

Maryam1360
Maryam1360
۱۳۹۲/۰۹/۱۱

صاحب اراده و همت در
پیچ وخمهای زندگی هرگز
دچار یأس و نا امیدی نمیشود

a_mohamad1371
a_mohamad1371
۱۳۹۲/۰۹/۱۱

ماندن یا نماندن
سوال این نیست
آی که چشم های تو می گویند : بمان!
می مانم
حتا اگر جهان را
بر شانه های خسته ی من
آوار کرده باشی.

a_mohamad1371
a_mohamad1371
۱۳۹۲/۰۹/۱۱

++++5

a_mohamad1371
a_mohamad1371
۱۳۹۲/۰۹/۱۱

من آفتاب درخشان و ماه تابان را

بهین طراوت سرسبزی بهاران را

زلال زمزمۀ روشنان باران را

درود خواهم گفت

صفای باغ و چمن

دشت و کوهساران را

و من چو ساقۀ نورسته

باز خواهم رُست

و در تمامی اشیاء پاک تجریدی

وجود گمشده ای را

دوباره خواهم جُست.