متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


Kaveh33
Kaveh33
۱۳۹۳/۰۱/۰۹

به سَـلآمتے ِ حَـرفـآے ِ دلـت ڪــﮧ بـﮧ ڪسے نگُفتے…

بـزن بـﮧ سَلآمتے ِ اینڪـﮧ ڪوه ِ درد بودے ولے دم نـزدے…

بـزن بـﮧ سَلآمتے ِآرزوهـآیے ڪـﮧ نَتونستے لَمسشوטּ ڪـنے…

بـزن بـﮧ سَلآمتے ِ عشقے ڪـﮧ طـآلعش بــﮧ اِسمت نَـبود وَلے هَـنوزم دوسش دآرے..

بـزن بـﮧ سَلآمتے ِ شَب ـهآیے ڪـﮧ تـوتَنـهـآییهـآت ڪًــریـﮧ ڪــردے

وَلے نـمیـدونستے بَـرآے ِ چے…

بـزن بـﮧ سَلآمتی دوست و آدم ـهآیے ڪـﮧ اَز پُـشت بهت خَنـجر زَدن

سلآمتی پــــلی کــــــه هم مـــرد از روش رد مــیشه هم نـــــآمرد !

ali00980
ali00980
۱۳۹۲/۱۲/۰۶

گاهی گمان نمیکنی و می شود
گاهی نمی شود که نمی شود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود
گاهی گدای گدایی و بخت نیست
گاهی تمام شهر گدای تو میشود ...

yasin25
yasin25
۱۳۹۲/۱۲/۰۵

هرکودکی هنرمند است
مشکل این است که چگونه بزرگ میشود . . . .

Kaveh33
Kaveh33
۱۳۹۲/۱۱/۲۹

نمی دانم چیستی !
آن قدر می دانم که
هر گاه واژگان به تو رسیدند مبهم شدند
و هرگز نتوانستند تو را به من برسانند.
چگونه می توانم ترجمانی از تو داشته باشم؟
هنگامی که در وهم و خیال هم نمی گنجی.
به هر کجا که می رسم، رد پایی از تو باقیست...
شاید روی زمین نباشد
اما در دلم هست...

ƤƛƦӇƛM
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۲/۱۱/۲۳

به احترام مرگ
چند لحظه در سکوت مرگ بار بمان
میخواهم بدانم
چند لحظه تا لرزیدنت راه است؟
هنوز تنها تجلی مساوات
مرگ است
که هرکس یک بار خواهد مرد
و مساوات،این همه ترسناک
اگر اختلاف را
از هستی برداری
در گور خواهی خفت
به آسایشی که ابلیس
به جای تن خاکیات
بر آن رشک برد
با دو چندان حرص!
آش ها و آب های برابر
با لیوان های همسان
همچو مرگ
برای برخی شیرین است
برای برخی ترستاک
به احترام مرگ
چو جاودانگان میندیش!
شاید امروز
شاید فردا...
اما خواهید رسید!
حکم مساوات
تجلی خواهد کرد!
+5

amir107
amir107
۱۳۹۲/۱۱/۱۳

خاطرم نیست تو از بارانی یا که از نسل نسیم ،

هرچه هستی گذرا نیست،

هوایت ، بویت ...

فقط آهسته بگو . . . با دلم می مانی . .

parsik
parsik
۱۳۹۲/۱۱/۱۲

از زیـر سنـگ هم کـه شده پـیدایم کـُن،

مـدت هاست که تـنهـایی هـای مـرا

دست هـای جـستجوگـری لـمس نکـرده انـد...

ashkaan
ashkaan
۱۳۹۲/۱۰/۱۴

مرداب به رود گفت:چکار کردی که انقدر زلالی؟

رود گفت: گذشتم

MohammadSTAR
MohammadSTAR
۱۳۹۲/۱۰/۰۷

روسریت را سفت ببند

لباسهایت پوشیده باشد...

ارایش نکن اگر راه دارد زیبا هم نباش

دخترک پنهان کن خویش را...

اینجا ایران است......

در دانشگاه هزاران خواستگار داری ولی تنها خواستگار یک شبند...

در خیابان هزاران راننده ی شخصی داری امامقصد همه

مکان خالیست و بس...

کمی که فکر کنی لرزه بر بدنت مینشیند...

دخترک اینجا چشمها گرسنه تر از معده هاست ...

سیراب شدن چشمها خیال باطل است...

از دید مردم اینجا اگر زشت باشی هرزه ای...

اگر زیبا باشی **همخونه** ای...

اگر اجتماعی برخورد کنی میگویند خراب است ...

اگر سرد باشی میگویند قیمتش بالاست...

دخترک اینجا زن بودن دل شیر میخواهد...

اینجا باید مرد باشی تا بخواهی زن باشی...

sajjad_75
sajjad_75
۱۳۹۲/۱۰/۰۵

سلام
اون روزی رفتم مغازه خریدمو کردم پول دادم فروشنده گف یه هزاری اضافس دیگ چیزی نمیخوای؟؟منم هرچی فک کردم چیزی ب ذهنم نرسید گفتم نه
برگشت بم یه شارژهزاری داد گفت پول خورد ندارم!!!!!!!!!!!!

آدامس.چسب زخم.....واینک شارژ

دمش گرم ولی نمیدونم چراهرچی ب مامانم میگم باورنمیکنه؟؟؟؟