متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


من ساعت 11.30 قرار داشتم .چند بار من لباس عوض کردم . موهامو درست کردم .جین و تی شرت و با پیراهن پوشیدم میدیدم یا رسمی هستم یا معمولی کلافه شدم اخرش اسلش پوشیدم با کتونی اسپرت ادیداس قرمز و زردم خوب دیدم خوشگلتره سر قرار رفتم کافه نشسته بودم اومداونم سر موقع اومد گفت سلام اقا رهام منم دیت کردم من خجالت کشیدم دیدمش و سلام کردم گفتم ببخشید با این تیپ اومدم گفت خیلی هم خوبه .نمیدونستم چی بگم از کجا بگم من گفتم اولین تجربه منه اصلا نمیدونم ببخشید به خودتون نگیرید که دختره گفت راحت باش اقا رهام از خودتون بگین خندیم گفتم مصاحبه هست خوب 20سالمه دانشجوی هوافضایم و تا حال دوستی نداشتم .خندش گرفت گفت اره فکر کن همچی چیزی و منم راحت از خودم و خونوادم گفتم گفت روت کراش دارم من معنی انگلیسیشو میدونم ولی منظورشو نه دید بهتم زده گفت یعنی دوست دارم .اون یک سال بزرگتره ازم .یعنی من نمیدونم خیلی صریح گفتم از نظر خونواده نمیتونم خیلی تماس بگیرم یا شما تماس بگیری .گفتش واقعا عجیبی تا حال پسری مثل تو ندیدم ازتون خوشم اومد عجیبی
بهم گفت چرا روت حساسند گفتم تک پسرم و نمیدونم ولی نه اینطور منو بپان گفتش میفهممت .i feel you . راستی کافه لته ماکیاتو با کیک سیب سفارش داد منم گفتم کیک یکی بیارین من گیاه خوارم توش تخم مرغ داره نمیخورم ناراحت نشد بعد نیم ساعتی هم خداحافظی کردیم .من گفتم حتما خراب کردم .کلا گفتم این با من دوست نمیشه . رفتم خونه ساعت 2 بود ارمان بهم زنگ زد .گفت پسر چیکار کردی مخشو زدی .گفتم نمیدونم ولا بهم گفت ازت واقعا خوشش اومده گفتم من فکر میکردم تعارف میکنه یا مسخره چون من کلا نمیدونستم چی بگم .گفت نه بابا گفته واقعا چون باهام روراست بوده ازش خوشم اومده . بهم گفت نری مخ چندتا را بزنی گفتم نه ارمان همین یکی کافیه .مگه من تو هستم .بعد بهش زنگ زدم گفتم من اخر هفته میرم دانشگاهم .فردا فقط تهرانم .فردا قرار بزاریم .گفت اره میتونیم .خوشحال شدم . ارمان اومد خونمون . گفت پسر فردا با اسلش نری .گفتم نمیدونم مگه چشه .گفت هیچی زشته .میخوای احترام بزاری این تی شرت باجین طوسیت بپوش .دیدم اره قشنگ میشه .ابجیم اومد گفت ارمان چی با چی بپوشه مگه کجا میرین .گفتم هیچی فردا میخوام برم با ارمان کمی بگردم پنج شنبه هم باهاش میرم دانشگاه .گفت ببین فقط من بلیط قطار گرفتم با .هواپیما نری که پول ندارم .خودت داری بده .گفتم نه ندارم .جفتتون میرین تا دوماه دیگه ریختتونو نبینم .ارمان گفت چشم خانم دکتر راحت باشین .همونجا زن میگیریم نمیایم وابجیم گفت ازین عرضه ها ندارین .شما یک نون نمیرین بگیرین .گفتم ارمان بریم که هواپسه نزدیک بود دهن لقتو باز کنی .گفت نه داداش خیالت راحت .ولی دختر خوبیه .گفتم اره راستی اهل این اشغال ها نیست گفت نه بدش میاد .
اونم میره دانشگاه .گفتم اره ولی اون تهران میره .ارمانم گفت ببین به درس فکر کن اون هست .گفتم چشم استاد نه شما علامه 10 هستی بیچاره انتقال حرارت که از رو من تقلب کردی .نزدیک بود به فنا بریم .گفتش خیلی هم درست بود .گفتم لامصب اخه تو از روم تقلب کردی ازم بیشتر گرفتی من تعجبم . گفت حالا ما 18 شدیم شما 17 .فرقی نداره . گفتش بریم راحت میشیم بزار خواهرامون قدرمونو بدونن . گفتم الهام هم از وقتی با رویا دوست شده ریختتو نمیتونه ببینه .خیالت راحت .

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


Nnnn
ارسال پاسخ

rohamavation :
نه چیزی زدم نه از راه بیرون رفتم فقط یک نیاز عاطفی هست نمیدونم چرا به مساله جنسی فکر میکنید .خیلی ساده a boys need for a friend and emotional companion
ببینید نیاز عاطفی هست اما نسبت به دخترها به حمایت عاطفی عشق و مراقبت بیشتری نیاز دارم . خوب منی که نیاز دارم که جذب محبت و حساسیت مادرم و خواهرم بشم . من شاید احساسات خودم رانمیگم و سعی می کنم تحمل کنم .لذا احساساتم رو برای یکی که مهمه بیان میکنم اما شاید نتونم اونو به مادر و خواهرم بگم پس من به دخترها حساستر میشم پس نیاز دارم کسی در کنارم باشه درکم کنه احساسمو بفهمه بفهمم تنها نیستم .فقط همین

شوخی بود ناراحت نشو خوشگل

rohamavation
ارسال پاسخ

khazane90 :
خب ادامه ش

ادامه نداره .مگه داستانه
من شرح خودمو گفتم تنها بودم الان احساس میکنم نیستم .ولی من فقط به یک عاطفه پاک فکر میکنم
بعدش تو دانشگاه با واحد ها و درس های مشکل رشته هوافضا اصلا نمیتونم زیاد فکر کنم . وقتی کار برام پیش میاد فقط تو فکر درس چیزهای دیگه ولی برای وقتی کاری ندارم فقط همین همه نیاز عاطفی میخوان مگه فقط برای جنسی هست خیر روحی ادم هست .چرا درس میخونم چون علاقه دارم غیر اینده شغلی یک نیاز هست .خوب نه از نظر درامد چون من مهندس هم بشم بازم درامد یک شغل ازاد یا همون زمین کشاورزی را ندارم ولی علاقه دارم میگم

rohamavation
ارسال پاسخ

khazane90 :
خب ادامه ش

ادامه نداره .مگه داستانه
من شرح خودمو گفتم تنها بودم الان احساس میکنم نیستم .ولی من فقط به یک عاطفه پاک فکر میکنم
بعدش تو دانشگاه با واحد ها و درس های مشکل رشته هوافضا اصلا نمیتونم زیاد فکر کنم . وقتی کار برام پیش میاد فقط تو فکر درس چیزهای دیگه ولی برای وقتی کاری ندارم فقط همین همه نیاز عاطفی میخوان مگه فقط برای جنسی هست خیر روحی ادم هست .چرا درس میخونم چون علاقه دارم غیر اینده شغلی یک نیاز هست .خوب نه از نظر درامد چون من مهندس هم بشم بازم درامد یک شغل ازاد یا همون زمین کشاورزی را ندارم ولی علاقه دارم میگم

rohamavation
ارسال پاسخ

نه چیزی زدم نه از راه بیرون رفتم فقط یک نیاز عاطفی هست نمیدونم چرا به مساله جنسی فکر میکنید .خیلی ساده a boys need for a friend and emotional companion
ببینید نیاز عاطفی هست اما نسبت به دخترها به حمایت عاطفی عشق و مراقبت بیشتری نیاز دارم . خوب منی که نیاز دارم که جذب محبت و حساسیت مادرم و خواهرم بشم . من شاید احساسات خودم رانمیگم و سعی می کنم تحمل کنم .لذا احساساتم رو برای یکی که مهمه بیان میکنم اما شاید نتونم اونو به مادر و خواهرم بگم پس من به دخترها حساستر میشم پس نیاز دارم کسی در کنارم باشه درکم کنه احساسمو بفهمه بفهمم تنها نیستم .فقط همین

raha1374
ارسال پاسخ

Nnnn :
کدوم رفیقت تو رو از راه بدر کرده پسرم
رژ گونه هم که زدی چشمم روشن رگ غیرتم باد کرد خخخ

پسر شماست خانوم؟
امان از بلاگاش
همش در حال محاسبه!
دیگه فقط مونده عرض و طول اتاق مارو محاسبه کنه

Nnnn
ارسال پاسخ

کدوم رفیقت تو رو از راه بدر کرده پسرم
رژ گونه هم که زدی چشمم روشن رگ غیرتم باد کرد خخخ

raha1374
ارسال پاسخ

rohamavation :
خیر بخدا نمیدونم این واقعیتی برام اتفاق افتاده .خیر من فقط اینجا و ویسگون مطلب دارم .همش علمیه
کلا همین چون تا حالا نداشتم دوست دختری الانم حس میکنم شادتر شدم

خب پس من شمارو با کسی اشتباه گرفتم
موفق و شاد باشید

خزان
ارسال پاسخ

خب ادامه ش

rohamavation
ارسال پاسخ

raha1374 :
چه قدر آشنا بود عنوان بلاگتون
قبلا یه کاربر دیگه همچین چیزی نوشته بودن

ما یه دونه اکانت داریم و به زور وقت می‌کنیم بدو بدو بیایم سر بزنیم
شما چجوری از پس این همه اکانت برمیاین؟
رمز هاشون یادتون نمیره؟

لابد دینامیک ساختاری تون با ما فرق داره {12}

خیر بخدا نمیدونم این واقعیتی برام اتفاق افتاده .خیر من فقط اینجا و ویسگون مطلب دارم .همش علمیه
کلا همین چون تا حالا نداشتم دوست دختری الانم حس میکنم شادتر شدم

raha1374
ارسال پاسخ

چه قدر آشنا بود عنوان بلاگتون
قبلا یه کاربر دیگه همچین چیزی نوشته بودن

ما یه دونه اکانت داریم و به زور وقت می‌کنیم بدو بدو بیایم سر بزنیم
شما چجوری از پس این همه اکانت برمیاین؟
رمز هاشون یادتون نمیره؟

لابد دینامیک ساختاری تون با ما فرق داره

rohamavation
ارسال پاسخ

N1200 :
بگیر تا جایی که می تونی پسر جان.
فعلا عاشق نشووووووو

نه بابا ولی از کلمه پارتنر ترسیدم معنیش میشه همدم ولی اینجا چیز دیگه هست .نمیخوام دوستیم به چیز ناپاک تبدیل بشه .دختره ناقلاتر از این حرفاست .گفته میخواستم امتحانش کنم ببینم در چه سطحی منو میخواد بابا از دست دخترها

N1200
ارسال پاسخ

بگیر تا جایی که می تونی پسر جان.
فعلا عاشق نشووووووو

zohre_65
ارسال پاسخ

جالب بود

rohamavation
ارسال پاسخ

مربوط به امروز من هست من تا حالا دوست دختر نداشتم اولین تجربه دیدار من