متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    عشق

  • تعداد نظرات : 4
  • ارسال شده در : ۱۴۰۱/۰۶/۳۰
  • نمايش ها : 104

‏یه استاد ادبیات داشتم که وِرد زبونش این بود "آدم‌ها میان که برن، 

اونی که بمونه هم حق تو رو ضایع می‌کنه هم حق خودش رو.

 یادت باشه هر اومدنی یه رفتن داره که عمده دلیلش جهان بینی و پیشرفت شخصیه حالا اگه خواستی بمونه باید هم آهنگش قدم برداری یعنی تو دیگه وجود نداری، همه‌ش اونه!

اونجاست که بهش میگن: عشق♥️

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


Sara_ss
ارسال پاسخ

mmiillaadd :
مقیم میکده و ساکن خراباتم
نه مرد صومعه و سمعه و مقاماتم
{59}

عالی

Sara_ss
ارسال پاسخ

korosh_ts :
درود
به
استاد ادبیات باید گفت..
چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت...

به نظرم عشق یا دوست داشتن یعنی درک همدیگر و همراه شدن - فکر میکنم اوج دوست داشتن و عشق است.

با هم باشید ، اما بگذارید در با هم بودن شما فاصله‌ای باشد و بگذارید نسیم در میان شما بوزد ...
یکدیگر را دوست بدارید اما از عشق زندانی برای یکدیگر نسازید ، بگذارید عشق جایی در ساحل روحتان باشد ...
پیمانه‌های یکدیگر را پُر کنید اما از یک پیمانه ننوشید ، از نان خود به یکدیگر ارزانی کنید اما از یک قرص نان نخورید ...
با هم بخوانید و برقصید و شادکام باشید ، اما به حریم تنهایی یکدیگر تجاوز نکنید ...
همچون تارهای عود باشید که جدا از همند ، اما با یک نوا مترنم می‌شوند ؛
قلب‌هایتان را به هم هدیه کنید ، اما یکدیگر را به اسارت در نیاورید ، زیرا تنها دستان زندگی است که بر قلب‌های شما حاکم است ...
در کنار یکدیگر باشید ، اما نه چندان نزدیک ، زیرا ستون‌های یک معبد نیز دور از هم قرار دارند و درخت بلوط و سرو ، در سایه یکدیگر رشد نمی‌کنند …
جبران خلیل جبران

شاد باشید دختر خانم گل

تشکر مثل همیشه نظراتتون زیباست

korosh_ts
ارسال پاسخ

درود
به
استاد ادبیات باید گفت..
چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت...

به نظرم عشق یا دوست داشتن یعنی درک همدیگر و همراه شدن - فکر میکنم اوج دوست داشتن و عشق است.

با هم باشید ، اما بگذارید در با هم بودن شما فاصله‌ای باشد و بگذارید نسیم در میان شما بوزد ...
یکدیگر را دوست بدارید اما از عشق زندانی برای یکدیگر نسازید ، بگذارید عشق جایی در ساحل روحتان باشد ...
پیمانه‌های یکدیگر را پُر کنید اما از یک پیمانه ننوشید ، از نان خود به یکدیگر ارزانی کنید اما از یک قرص نان نخورید ...
با هم بخوانید و برقصید و شادکام باشید ، اما به حریم تنهایی یکدیگر تجاوز نکنید ...
همچون تارهای عود باشید که جدا از همند ، اما با یک نوا مترنم می‌شوند ؛
قلب‌هایتان را به هم هدیه کنید ، اما یکدیگر را به اسارت در نیاورید ، زیرا تنها دستان زندگی است که بر قلب‌های شما حاکم است ...
در کنار یکدیگر باشید ، اما نه چندان نزدیک ، زیرا ستون‌های یک معبد نیز دور از هم قرار دارند و درخت بلوط و سرو ، در سایه یکدیگر رشد نمی‌کنند …
جبران خلیل جبران

شاد باشید دختر خانم گل

mmiillaadd
ارسال پاسخ

مقیم میکده و ساکن خراباتم
نه مرد صومعه و سمعه و مقاماتم