توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
عشق را از حاشیه تا متن معنایش تویی
عمر اگر یاری کند امروز ، فردایش تویی
بلبلان از عشق تو ، دائم به خواندن بیقرار
بلبلان را نغمه ی جان سوز آوایش تویی
سردی بهمن ندارد فرق ، با گرمای تیر
جان و پودم را همه سرما و گرمایش تویی
عاقلان مشتاق عشقند و منم مشتاق تو
ماه رویان را به چشم من فریبایش تویی
نظرات دیوار ها
بگذار سر به سینهی من تا بگویمت
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست؟
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست
دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمهی شراب
بیمار خندههای توام، بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی، گرمتر بتاب....
فریدون_مشیری