توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
هر شب فکر می کنم چه کسی فردا صبح
با بوسه ای بر پیشانیت به تو «صبح بخیر» خوااهد گفت...
چه کسی دگمه های پیراهنت را خواهد بست
و چه کسی موهایت را که چون نور خورشید دلم
را گرم می کند شانه خواهد زد...
و چه کسی آن دو چشم زیبا را خواهد بوسید...
دلم خوش ست به صدقه هایی که برای سلامتیت می گذارم کنار...
و گرنه دوری تو بزرگترین بلایی ست
که با هیچ صدقه ای دفع نمی شود... عزیزترینم
نظرات دیوار ها
چی بگم...
شعر تقدیم دل شما...با احترام و سر تعظیم به شما
شب ها را نمی دانم چگونه تعریف کنم!
آخر شب هایی که تو هستی؛ یک جور اند
و شب هایی که نیستی ،جور دیگر!!
اصلا شب ها از یک ساعتی به بعد اگر خوابت نبرد دیگر باید فاتحه ی آن شب و دلت را بخوانی!
نمیدانم چه رازی درون شب نهفته است که تمام دلتنگی ها و خاطره ها
یکدفعه هوار میشود روی آدم!
این شب ها بسیار بی رحم اند!
چه کسی شب های مهربان را دیده است؟
اصلا شب هایی که تو در آن نباشی
با ماه هم قشنگ نمیشود!
هیچ کس
زیبا بود
عالی بود