متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • سوال

  • سلام به همگی   یک سوال می خواستم از همه بپرسم : اول یکم در مورد آن توضیح می دهم.  همه ما به دنیا میام بعد مثل 90 درصد مردم دنیا بزرگ می شویم بعد ازدواج بعد بچه بعد عروس دار یا داماد دار شدن اگر بچه دار شویم . بعد در تدارک مردن هستیم .   سوال اینجاست که : بزرگترین سوالی که از خودتون تا حالا داشتین چی بوده ؟ می خواهید به کجا بروید ؟ می خواهید مثل بیشتر جامعه فقط  روند نرمالی داشت…
  • عید قربان

  • ز اسماعیل جان تا نگذری مانند ابراهیمبه کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان راکسی کو روز قربان، غیر خود را می‌کند قرباننفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را
  • بله.............

  • شکن سبو و کوزه ای میرآب جان‌ها تا وا شود چو کاسه در پیش تو دهان‌ها بر گیجگاه ما زن ای گیجی خردها تا وارهد به گیجی این عقل ز امتحان‌ها ناقوس تن شکستی ناموس عقل بشکن مگذار کان مزور پیدا کند نشان‌ها ور جادویی نماید بندد زبان مردم تو چون عصای موسی بگشا برو زبان‌ها عاشق خموش خوشتر دریا به جوش خوشتر چون آینه‌ست خوشتر در خامشی بیان‌ها…
  • مولانا

  • شراب شوق می نوشم به گرد یار می گردمسخن مستانه می گویم ولی هوشیار می گردمگهی خندم گهی گریم گهی افتم گهی خیزممسیحا در دلم پیدا و من بیمار می گردم
  • خواستگاری

  • ‏رفتم خواستگاری بابای عروس گفت برای دخترم چکار میکنی؟ گفتم نمیذارم آب تو دلش تکون بخوره گفت چطوری؟ گفتم خب بهش آب نمیدم نمیدونم چرا بالگد بیرونم کردن
  • شعرفرحزاد

  • بر تو چون ساحل آغوش گشودمدر دلم بود که دلدار تو باشموای بر من که ندانستم از اولروزی آید که دل آزار تو باشم
  • تقدیم به همه دوستان

  • درد تاریکی ست درد خواستنرفتن و بیهوده از خود کاستنسر نهادن بر سیه دل سینه هاسینه آلودن به چرک کینه هادر نوازش، نیش ماران یافتنزهر در لبخند یاران یافتن
  • فروغ فرحزاد

  • می روم خسته و افسرده و زارسوی منزلگه ویرانه خویشبه خدا می برم از شهر شمادل شوریده و دیوانه خویش
  • تپل تر بودی

  • گفته بودم که تو را می خواهم آری،آری، به خـدا می خواهــم عاشقــم،جرم من این است فـقط ذره ای مهر و وفا می خـواهـم آن قدَر خوشــگل و خوش اطواریکه یکی نه ، دو سه تا می خواهم! چشــم نامحرم اگــر دید تو را چشمش از کاسه جدا می خواهــم کاش یــک ذره تـپل تر بــودی…
  • زن بیست ساله

  • پیری دیدم قباله ای در دستشیک تیشه و چمچه، ماله ای در دستش می آید و باوقار و هشتاد و سه سال !دست زن بیست ساله ای در دستش !