متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


‍ سر‌بُریدن نشانه‌ای‌ست تاریخی از نفرت و البته اقتدار. نشانه‌ی فاتحان و در عین‌حال بیان‌گر خشونتی که باید در افواه بپیچد، چنان‌که این دختر چهارده ساله، رومینا اشرفی آن را درک کرد. چون کربلایی رضا که پدر بیولوژیک‌اش بوده احساس داشته او «آبروی»‌اش را برده. تا همین لحظه انواع روایت‌ها درباره‌ی این قتلِ فجیع نوشته شده. اما این روایتی‌ست که مدام تکرار می‌شود به خاطر تسلط پدر بر بدن فرزند انگار. گویا هرچه قتل خشن‌تر و بدوی‌تر باشد او بیش‌تر تطهیر می‌شود. وقتی خبر را خواندم آواری شد روی سرم چه انگار متصل شدم به تاریخ دخترکُشی. به تاریخ تفوقِ پدران بر دخترانی که به زعم‌شان گناهی کرده بودند. در تمام سال‌های روزنامه‌نگاری‌ام به خاطر ندارم این خبرها متوقف شده باشد. حال جایی زنده به گورکردن بود، در جایی خفه‌کردن و گاه سربریدن و... تکلیف هم که مشخص است، پدر «خون» فرزند را صاحب است و مجازات‌اش در نهایت به خاطر جنبه‌ی عمومی جرم. پدربزرگ‌ام برای‌ام تعریف می‌کرد که در سال‌های دهه‌ی بیست چه‌گونه برادری سر خواهرش را وسط کوچه برید. می‌گفت هیچ‌کس جلو نرفت، گفت موهای‌اش بافته بود. گفت «گیس‌»‌ها را دور دست‌اش پیچید، بعد با زانو دختر را میخ زمین کرد و از قفا برید و خون در جوی وسط کوچه لیز خورد. بعد آژان‌ها وقتی تکان‌های تن دختر تمام شده می‌رسند. گفتم چه شد سرنوشت برادر، گفت چند ماه بعد از زندان آزاد شد چون قتل ناموسی بوده، گفت برخی اهالی محل روی دست گرفتندَش و نقل بر سرش ریختند که نشانه‌ی غیرت بود و همان زمان متفقین در تهران رژه می‌رفتند! حالا قصه‌ی رومینا و پدرش کربلایی رضا جان‌ها را متالم کرده. همه انگار نقشی می‌بینند برای خود و این خوب است، چون نشان می‌دهد جامعه دارد به چیزهایی حساس می‌شود که قبل‌تر توجه چندانی به آن نداشت. اما رنج و داغ این ماجرا قابلِ وصف نیست. خانه‌ی پدری مملو از چنین خون‌هایی‌ست که تا اعماق خاک‌اش فرو رفته‌اند. و تماشای عکس‌ها و خواندن خبرهای مربوطه‌اش نشان می‌دهد سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایتِ حافظ چه قدر مصداق دارد. سربُر احتمالن خود را تطهیرشده می‌بیند‌، خونِ گرم و جوان و گیج. ما مقابل این سرها مسئولیم، تک تک ما.

✍مهدی یزدانی خرم

 

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


saaman11
ارسال پاسخ

khazane90 :
1-من خودم واقعا چیزی به ذهنم نمیرسه برای عکس العملی که نشون خواهم داد :| دقیقا همین حالتی میشم برای سالیان سال
چون اگر رضایت میدادم و بعدها پشیمون بر میگشت که دوباره برای خودم دردسر ساز میشد و باز هم با اینده ی دخترم اونم با سن و سال تجربه ای در حد یه مادر بازی کرده بودم ...،
اگر دنبال علت فرار میگشتم قطعا مسائل جنسی و تاثیر جامعه و فضای مجازی و مسائل مختص نسل جدید رو پررنگ تر میدیدم تا کمبود محبت چون ما هر چقدرم مورد مهر و محبت قرار بگیریم باز گرایش به جنس مخالف در ذات انسان رو نمیتونیم انکار کنیم حالا در قالب ازدواج، و بعدها داشتن فرزند و مستقل شدن و ....
چه بسا کسانی در رفاه کامل میذارن از خونه میرن فقط دیگه اسم این کار رو خانواده ی روشنفکر فرار نمیذاره و همین طور جامعه به فساد کشیده شده

2- برای این گفتم قانون اخه ما قانون کشور و اسلام رو از جمله عدم تساوی حقوق دو جنس و خیلی مسائل دیگه رو قبول نداریم ولی برای سن کلمه ی قانون رو بکار بردین که ب نظر من قانون در این مورد هم اشتباه زیاد داره و نیاز به ویرایش داره در حالیکه در زمان جاهلیت و ... گیر کرده قوانین حکومت مثلا یک دختر 14 ساله امروزی شاید برابر با دختر24 ساله ی دیروز باشه

3- من اینجور برداشت کردم که ازدواج رو حل مشکل اون فرد میدونید ک ظاهرا اشتباه بوده برداشتم :)

1-
واقعا هم آدم همینجوری خواهد موند
یه مورد من دیدم که شبیه همین مورد رومینا بود. با این تفاوت که به قتل منجر نشد و دختر با فرارش خانواده رو درعمل انجام شده قرار داد.کلیات بماند. چیزی که بعد از سالها به جا مونده یه دختره مطلقه ست و یه خانواده که هنوزم این شکلی موندن
وقتی گفتی این شکلی میمونی هم خندم گرفت و هم یاد اون قضیه افتادم.
2-خیلی از قوانین کشور ؛ قوانین صدر اسلامه و حتما نیاز به بازبینی داره. ولی کسی جرات ارائه این پیشنهاد رو نداره فعلا
ممنون از حضور و پیگیری تون

خزان
ارسال پاسخ

saaman11 :
من جواب شما رو به سه بخش تقسیم میکنم که راحت تر متوجه بشیم
اول: اگه من دقیقا در همون حالت(فکر کنم منظورتون خانواده دختره) قرار میگرفتم چه عکس العملی نشون میدادم. جواب من اینه: اول دنبال دلیلش میگشتم که چی باعث شده دختر خانواده در این سن این انتخاب اشتباه(از دید من اشتباه) رو انتخاب کنه. سعی میکردم اونا رو پیدا کنم و اصلاح کنم. به طور قطع نیاز به مشاوره دارم و داریم. هر فکری که بتونه دختر رو از این انتخاب برگردونه رو انجام میدادم.البته نه با زور و تهدید. در نهایت اگه موفق نمیشدم به این امر رضایت میدادم هر چند که تصور من این خواهد بود که به زودی از این انتخاب پشیمون خواهد شد و برخواهد گشت.کشتن آخرین انتخاب منه. اونم نه دختر خانواده
2-من به این دلیل عکس العمل رو غیر قانونی انتخاب کردم که قانون در کشور ما به سختی به مرحله اجرا در میاد. شما تصور کن شکایت کنی و این مسائل رو مطرح کنی. فکر میکنی چه جوابی میگیری؟ هیچ. فقط میگن مشکلات خانوادگیه و خودتون حلش کنید. در کشور ما خیلی از مسائل و مشکلات رو باید با عکس العمل غیر قانونی حل کرد. اغلب جواب میده
3-من نگفتم این فرد اگه ازدواج کرده بود این اتفاق نمیفتاد. بلکه نظرم اینه که از کسی که 35سالشه انتظار میره کمتر اشتباه کنه حداقل در مقایسه با دختری که 14سالشه.

1-من خودم واقعا چیزی به ذهنم نمیرسه برای عکس العملی که نشون خواهم داد دقیقا همین حالتی میشم برای سالیان سال
چون اگر رضایت میدادم و بعدها پشیمون بر میگشت که دوباره برای خودم دردسر ساز میشد و باز هم با اینده ی دخترم اونم با سن و سال تجربه ای در حد یه مادر بازی کرده بودم ...،
اگر دنبال علت فرار میگشتم قطعا مسائل جنسی و تاثیر جامعه و فضای مجازی و مسائل مختص نسل جدید رو پررنگ تر میدیدم تا کمبود محبت چون ما هر چقدرم مورد مهر و محبت قرار بگیریم باز گرایش به جنس مخالف در ذات انسان رو نمیتونیم انکار کنیم حالا در قالب ازدواج، و بعدها داشتن فرزند و مستقل شدن و ....
چه بسا کسانی در رفاه کامل میذارن از خونه میرن فقط دیگه اسم این کار رو خانواده ی روشنفکر فرار نمیذاره و همین طور جامعه به فساد کشیده شده

2- برای این گفتم قانون اخه ما قانون کشور و اسلام رو از جمله عدم تساوی حقوق دو جنس و خیلی مسائل دیگه رو قبول نداریم ولی برای سن کلمه ی قانون رو بکار بردین که ب نظر من قانون در این مورد هم اشتباه زیاد داره و نیاز به ویرایش داره در حالیکه در زمان جاهلیت و ... گیر کرده قوانین حکومت مثلا یک دختر 14 ساله امروزی شاید برابر با دختر24 ساله ی دیروز باشه

3- من اینجور برداشت کردم که ازدواج رو حل مشکل اون فرد میدونید ک ظاهرا اشتباه بوده برداشتم

saaman11
ارسال پاسخ

hamideh1353 :
موافقم باهاتون، به قول معروف تا مظلوم نباشه ، ظالم هم وجود نخواهد داشت
راهي بسيار طولاني هست تا رسيدن به نقطه اي که همه جوامع و همه حکومت ها فارغ از جنسيت به چشم يک انسان بهم نگاه کنند و حق و حقوق لازم براي يک انسان رو براي هم به رسميت بشناسن
به نظرم در حد جامعه هم ميشود اينطور بود و منتظر حکومت و قوانين نبود، و اين نيازمند آگاهيه و همينطور خواستن
اما ذات آدميزاد اينطور هست که وقتي حقي رو داره حتي اگه بدونه اون حقي که بهش دادن منصفانه نيست ، وقتي لازم باشه ازش بعنوان ابزار استفاده خواهد کرد، براي همين شديدا معتقدم که قوانين بسيار تاثير گذار هستن در اينکه ما آدما چه راهي رو انتخاب ميکنيم
با احترام @};-

خیلی متشکرم
لطف کردید

saaman11
ارسال پاسخ

khazane90 :
اگر ساکن شهر بزرگی هم بودن باز هم میشد پدر رو زیر سوال برد
پیشاپیش پوزش میخوام بابت تعریف کردن این اتفاق:
یادمه چند سال پیش دختر خانومی در نزدیکی خونه ی ما با پسری دوست بود دبیرستانی بود باردار هم شد ولی اتفاق خیلی خاصی نیفتاد جز یه سقط جنین! و دعوای بین دو خانوداه. اونم 20 سال قبل نه الان که تقریبا عادیه
با گذشت چندین سال البته درس و دانشگاه دختر خانم تموم شدو شاغل شده و الانم با یه فرد خوب ازدواج کرده و همونطور که اغلب دخترا از پیشینه ی همسراشون اطلاعات کامل و جامعی ندارند بعید میدونم اون آقا هم از این دخترخانم و گذشته ش چیزی بدونه حتی اگر بدونه هم باز بعید تر میدونم یه پسر خودش همچین گذشته ای نداشته باشه!!!
این اتفاق برای من با اینکه اون موقع در شهرکوچک و استانی دیگه هم زندگی میکردم تقریبا معمولی گذشت چون فرهنگ هر شهر با شهری دیگه فرق میکنه و فرهنگ خونواده ها عمدتا ناشی از محل زندگیشون هستش.ما داریم با فرهنگ خانواده و محل زندگی خودمون راجع به این موضوع حرف میزنیم. بی بی سی و بقیه شبکه ها و کانالا هم همینطور با فرهنگی که اونجا شکل گرفته و این مسائل کمی عادی تر از یه روستا و شهر کوچیکه.
هنجار و هنجار شکن:
جایی خوندم که شاید در روزهای گرم تابستان برای ما راحتتر باشد که نیمه لخت به خیابان برویم ، ولی این کار را نمی کنیم چون که می ترسیم با ریشخند دیگران و یا توقیف پلیس روبرو شویم...
وقتی تونستیم "عمل" این افراد در قسمت هنجار و هنجار شکنی " توجیه کنیم بعدش نوبت به بررسی "عکس العمل" خونواده این افراد میرسه.

موافقم باهاتون
فرهنگها خانواده به خانواده، روسنا به روستا ، شهر به شهر و الی آخر متفاوته و به همون نسبت عکس العملها هم قطعا متفاوتر .

saaman11
ارسال پاسخ

khazane90 :
من اصلا داستان و سرگذشت این فرد رو خدا میدونه نه جایی خوندم نه پیگیر بودم جز در همین بلاگ... فقط دیروز از بی بی سی یا من و تو اگر اشتباه نکنم شنیدم اونم گذرا که فرار کرده و پدر خونواده در خواب با داس ...
حرف من در مورد این عمل و عکس العمل هستش نه این بنده خداها و قضاوتی راجع به این فرد و خونواده ش ندارم

همه دارن "عکس العمل" رو زیر سوال میبرن ولی میشه اول "عمل" ناپسند رو برای من توجیه کنید و بعد عکس العمل؟اول عمل بعد عکس العمل!
و با توجه به جامعه و شهر و کشور برام توجیهش کنید که خودتون بودین چه حالی پیدا می کردین دقیقا توی همون شهر یا روستا؟ خب احتمالا دختر رو نمیکشتن پسره رو میکشتن
هیچ کس نیس که از روحیات و حساسیت های خونواده ش نسبت به مسائل مختلف بی خبر باشه اونم در سن مثلا 14 سالگی!
شما برای سن از کلمه قانون استفاده کردین و گفتید به لحاظ قانونی... ولی عکس العمل رو غیر قانونی میدونید!

چرا فکر میکنید همون فرد 35 ساله هم اگر ازدواج کرده بود اینجور نمیشد!!! مگر ماجرای آتنا اصلانی و اون مرد که همسر هم داشت یادتون رفته!

من جواب شما رو به سه بخش تقسیم میکنم که راحت تر متوجه بشیم
اول: اگه من دقیقا در همون حالت(فکر کنم منظورتون خانواده دختره) قرار میگرفتم چه عکس العملی نشون میدادم. جواب من اینه: اول دنبال دلیلش میگشتم که چی باعث شده دختر خانواده در این سن این انتخاب اشتباه(از دید من اشتباه) رو انتخاب کنه. سعی میکردم اونا رو پیدا کنم و اصلاح کنم. به طور قطع نیاز به مشاوره دارم و داریم. هر فکری که بتونه دختر رو از این انتخاب برگردونه رو انجام میدادم.البته نه با زور و تهدید. در نهایت اگه موفق نمیشدم به این امر رضایت میدادم هر چند که تصور من این خواهد بود که به زودی از این انتخاب پشیمون خواهد شد و برخواهد گشت.کشتن آخرین انتخاب منه. اونم نه دختر خانواده
2-من به این دلیل عکس العمل رو غیر قانونی انتخاب کردم که قانون در کشور ما به سختی به مرحله اجرا در میاد. شما تصور کن شکایت کنی و این مسائل رو مطرح کنی. فکر میکنی چه جوابی میگیری؟ هیچ. فقط میگن مشکلات خانوادگیه و خودتون حلش کنید. در کشور ما خیلی از مسائل و مشکلات رو باید با عکس العمل غیر قانونی حل کرد. اغلب جواب میده
3-من نگفتم این فرد اگه ازدواج کرده بود این اتفاق نمیفتاد. بلکه نظرم اینه که از کسی که 35سالشه انتظار میره کمتر اشتباه کنه حداقل در مقایسه با دختری که 14سالشه.

hamideh1353
ارسال پاسخ

saaman11 :
سلام
خیلی خوش اومدید و ممنون بابت کامنتتون
تا وقتی کسی باور داشته باشه که فرد یا افرادی صاحب و مالک اونها هستن صاحبان و مالکان با اونها همین رفتارها رو خواهند داشت. امیدوارم برابری جنسیتی واقعا اتفاق بیفته. امیدوارم دوزی برسه که کسی خودش رو مالک هیچ فردی ندونه حتی اگه اون فرد همسر یا فرزندش باشه

موافقم باهاتون، به قول معروف تا مظلوم نباشه ، ظالم هم وجود نخواهد داشت
راهي بسيار طولاني هست تا رسيدن به نقطه اي که همه جوامع و همه حکومت ها فارغ از جنسيت به چشم يک انسان بهم نگاه کنند و حق و حقوق لازم براي يک انسان رو براي هم به رسميت بشناسن
به نظرم در حد جامعه هم ميشود اينطور بود و منتظر حکومت و قوانين نبود، و اين نيازمند آگاهيه و همينطور خواستن
اما ذات آدميزاد اينطور هست که وقتي حقي رو داره حتي اگه بدونه اون حقي که بهش دادن منصفانه نيست ، وقتي لازم باشه ازش بعنوان ابزار استفاده خواهد کرد، براي همين شديدا معتقدم که قوانين بسيار تاثير گذار هستن در اينکه ما آدما چه راهي رو انتخاب ميکنيم
با احترام

hamideh1353
ارسال پاسخ

khazane90 :
ممنونم حمیده جان از پاسختون :)
ولی برای این گفتم که: کاری به آشفتگی خونواده و اعتیاد و مشکلات اقتصادی و فرهنگی و هزار تا مسائل دیگه ی اون خونواده نداریم
چون میخواستم نظر دوستان رو بدونم که اگر این مسائل نبود و همه چی اکی بود شما بودین چکار میکردین؟ در واقع راهکار دادن برام مهم بود
و گرنه خودم هم میدونم خیلی مهم هست این مسائل، و برای همین ذهنم به سمتشون رفت و عنوانشون کردم .... یعنی به خاطر اهمیتشون بود...اما برخلاف حرف شما در خانواده ی معمولی هم دیدم این کار رو! برای همین صرف نظر کردم از این مسائل

درسته، پس من اشتباه برداشت کردم، بخاطر جمله آخر که فرمودين دقيقا خودتونو جاي اون خانواده بذارين به نظرم رسيد که واقعا براي اينکه بتونم خودمو جاي اون خانواده بذارم حذف همه اين فاکتورها عملي نيست، الان متوجه منظورتون شدم...

خيلي سخته تصور اينکه دخترت با کسي از خونه فرار کنه خزان خانم، اگر براي من چنين اتفاقي بيفته قطعا عصباني و ناراحت و غمگين خواهم شد، واکنش آني و بدون فکر من ممکنه طوري باشه که دخترم رو از من دورتر کنه و بدون شک رفتار مادري که دخترش به اين نتيجه ميرسه که بايد فرار کنه، در طول زندگي جز اين نبوده، اما بعد از مسلط شدن بر خودم قطعا ماجرا رو دقيق تر واکاوي ميکردم و بسته به شرايط دنبال راه حل مناسبي براي بازگرداندن ماجرا به مسير عادي ميگشتم ، دونستن اين نکته که عملکرد من مادر باعث شده دخترم در اين نقطه بايسته کمک بزرگي خواهد بود به درک شرايط و انتخاب راه حل عملي و مناسب، من قطعا در اين مسير از مشاوره و کمکهاي تخصصي هم استفاده ميکردم

اما اگر من هم در اون محيط و فرهنگ بزرگ شده و زندگي ميکردم شايد مهر تاييد ميزدم بر عملکرد مردان قبيله
ممکنه نگاه کردن از اين منظر به ماجرا کاملا توجيه کننده عکس العمل پدر (قتل) در برابر عملکرد دختر (فرار) باشه، و اينطور که من شنيدم رومينا از حساسيت هاي خانواده مطلع بوده و حتي به مراجع قضايي گفته که” من رو به پدرم تحويل نديد، من امنيت جاني ندارم”، اما بدون شک همه ما معترف به اين هستيم که تناسبي بين اين گناه و مجازات نيست و اين قبيل مجازاتهاي خودسرانه به اسم قتلهاي ناموسي که ريشه در فرهنگ فسيل بخش هايي از جامعه ما داره به پشتوانه قوانين نادرست ادامه خواهد داشت
با احترام

خزان
ارسال پاسخ

khazane90 :
من اصلا داستان و سرگذشت این فرد رو خدا میدونه نه جایی خوندم نه پیگیر بودم جز در همین بلاگ... فقط دیروز از بی بی سی یا من و تو اگر اشتباه نکنم شنیدم اونم گذرا که فرار کرده و پدر خونواده در خواب با داس ...
حرف من در مورد این عمل و عکس العمل هستش نه این بنده خداها و قضاوتی راجع به این فرد و خونواده ش ندارم

همه دارن "عکس العمل" رو زیر سوال میبرن ولی میشه اول "عمل" ناپسند رو برای من توجیه کنید و بعد عکس العمل؟اول عمل بعد عکس العمل!
و با توجه به جامعه و شهر و کشور برام توجیهش کنید که خودتون بودین چه حالی پیدا می کردین دقیقا توی همون شهر یا روستا؟ خب احتمالا دختر رو نمیکشتن پسره رو میکشتن
هیچ کس نیس که از روحیات و حساسیت های خونواده ش نسبت به مسائل مختلف بی خبر باشه اونم در سن مثلا 14 سالگی!
شما برای سن از کلمه قانون استفاده کردین و گفتید به لحاظ قانونی... ولی عکس العمل رو غیر قانونی میدونید!

چرا فکر میکنید همون فرد 35 ساله هم اگر ازدواج کرده بود اینجور نمیشد!!! مگر ماجرای آتنا اصلانی و اون مرد که همسر هم داشت یادتون رفته!

اگر ساکن شهر بزرگی هم بودن باز هم میشد پدر رو زیر سوال برد
پیشاپیش پوزش میخوام بابت تعریف کردن این اتفاق:
یادمه چند سال پیش دختر خانومی در نزدیکی خونه ی ما با پسری دوست بود دبیرستانی بود باردار هم شد ولی اتفاق خیلی خاصی نیفتاد جز یه سقط جنین! و دعوای بین دو خانوداه. اونم 20 سال قبل نه الان که تقریبا عادیه
با گذشت چندین سال البته درس و دانشگاه دختر خانم تموم شدو شاغل شده و الانم با یه فرد خوب ازدواج کرده و همونطور که اغلب دخترا از پیشینه ی همسراشون اطلاعات کامل و جامعی ندارند بعید میدونم اون آقا هم از این دخترخانم و گذشته ش چیزی بدونه حتی اگر بدونه هم باز بعید تر میدونم یه پسر خودش همچین گذشته ای نداشته باشه!!!
این اتفاق برای من با اینکه اون موقع در شهرکوچک و استانی دیگه هم زندگی میکردم تقریبا معمولی گذشت چون فرهنگ هر شهر با شهری دیگه فرق میکنه و فرهنگ خونواده ها عمدتا ناشی از محل زندگیشون هستش.ما داریم با فرهنگ خانواده و محل زندگی خودمون راجع به این موضوع حرف میزنیم. بی بی سی و بقیه شبکه ها و کانالا هم همینطور با فرهنگی که اونجا شکل گرفته و این مسائل کمی عادی تر از یه روستا و شهر کوچیکه.
هنجار و هنجار شکن:
جایی خوندم که شاید در روزهای گرم تابستان برای ما راحتتر باشد که نیمه لخت به خیابان برویم ، ولی این کار را نمی کنیم چون که می ترسیم با ریشخند دیگران و یا توقیف پلیس روبرو شویم...
وقتی تونستیم "عمل" این افراد در قسمت هنجار و هنجار شکنی " توجیه کنیم بعدش نوبت به بررسی "عکس العمل" خونواده این افراد میرسه.

خزان
ارسال پاسخ

saaman11 :
سلام
طرز برخورد با همچین مواردی بستگی به فرهنگ و شخصیت و شعور هر فردی داره و هر کس به روش خودش اقدام میکنه.
در مورد رومینا ؛این دختر قربانی دو مرد شده. یکی هوسباز و عیاش دیگری ترسوی متعصب.
اما اینکه من چگونه برخورد میکردم: رومینا به لحاظ قانونی هنوز کودک محسوب میشه و متاسفانه هنوز هیچ قانونی مبنی بر حمایت از کودکان در کشور ما وجود نداره که اگه وجود هم داشت مثل بسیاری از موارد دیگه نمیشد از طریق قانونی به این ماجرا سر و سامان داد. دختری که توی خانواده محبت لازمه رو دریافت نکنه و به کمبودهایی که داره توجه نشه احتمال زیادی وجود داره که در این مسیره خطرناک قرار بگیره. اونوقت حتی اگه اون دختر به لحاظ سنی بالغ هم باشه باز هم برگردوندن از این مسیر خطرناکی که انتخاب کرده کار بسیار سختیه که نیاز به مدتها کار کارشناسی و روانشناسی داره که گاها هیچ وقت جوابگو نمیشه.
به نظر من مقصر اصلی این ماجرا کسی نیست جز بهمن خاوری...همون که با 35سال سن اگه زود ازدواج کرده بود الان دخترش هم سن رومینا بود. اگه تصمیمات رومینا رو به حساب بچگی بزاریم اشتباهات بهمن رو چجوری هضم کنیم؟
اگه قرار بود کسی در این ماجرا کشته بشه اون فرد بهمن بوده و نه رومینا

من اصلا داستان و سرگذشت این فرد رو خدا میدونه نه جایی خوندم نه پیگیر بودم جز در همین بلاگ... فقط دیروز از بی بی سی یا من و تو اگر اشتباه نکنم شنیدم اونم گذرا که فرار کرده و پدر خونواده در خواب با داس ...
حرف من در مورد این عمل و عکس العمل هستش نه این بنده خداها و قضاوتی راجع به این فرد و خونواده ش ندارم

همه دارن "عکس العمل" رو زیر سوال میبرن ولی میشه اول "عمل" ناپسند رو برای من توجیه کنید و بعد عکس العمل؟اول عمل بعد عکس العمل!
و با توجه به جامعه و شهر و کشور برام توجیهش کنید که خودتون بودین چه حالی پیدا می کردین دقیقا توی همون شهر یا روستا؟ خب احتمالا دختر رو نمیکشتن پسره رو میکشتن
هیچ کس نیس که از روحیات و حساسیت های خونواده ش نسبت به مسائل مختلف بی خبر باشه اونم در سن مثلا 14 سالگی!
شما برای سن از کلمه قانون استفاده کردین و گفتید به لحاظ قانونی... ولی عکس العمل رو غیر قانونی میدونید!

چرا فکر میکنید همون فرد 35 ساله هم اگر ازدواج کرده بود اینجور نمیشد!!! مگر ماجرای آتنا اصلانی و اون مرد که همسر هم داشت یادتون رفته!

saaman11
ارسال پاسخ

hamideh1353 :
سلام،مرسي از بلاگ خوبتون
در جواب سوال خزان خانم ميتونم بگم که چگونگي نگاه و عملکرد آدما در برابر قضيه فرار دخترشان با يک مذکر غريبه دقيقا به اوضاع خانواده(فرهنگ،اقتصاد،اعتياد و ....)بستگي داره و نميشه آنها را ناديده گرفت،چه بسا اگر رومينا در خانواده اي بود که چنين شرايط نابساماني بر آن حاکم نبود، تصميم به فرار نميگرفت.....
اون پدر با تمام شرايطي که احاطه اش کرده به نظر خودش کار شجاعانه و در خور تحسيني هم انجام داده و قطعا مورد حمايت هم فکران خودش هم قرار خواهد گرفت،اما موضوع اينه که اين فرهنگ و طرز تفکر متعلق به اين زمان نيست ولي چون همچنان قانون جنگل حکمفرماست و هنوز حاکميت معتقد است که جنس زن بايد صاحب داشته باشد و صاحبش حق دارد با مالش هر طور که ميخواهد رفتار کند، اين طرز تفکر از حمايت قانوني برخوردار است و افرادي مثل پدر روميناها خود را صاحب حق ميدانند که قانون جنگل را اجرا کنند.
با احترام @};-

سلام
خیلی خوش اومدید و ممنون بابت کامنتتون
تا وقتی کسی باور داشته باشه که فرد یا افرادی صاحب و مالک اونها هستن صاحبان و مالکان با اونها همین رفتارها رو خواهند داشت. امیدوارم برابری جنسیتی واقعا اتفاق بیفته. امیدوارم دوزی برسه که کسی خودش رو مالک هیچ فردی ندونه حتی اگه اون فرد همسر یا فرزندش باشه

saaman11
ارسال پاسخ

khazane90 :
سلام
فعلا در این کامنت کاری به متن و حرفهای پنهانِ دروغ یا راستی که در روزهای آینده آشکار میشه ندارم
فقط یه سوال دارم، دور از شما البته
اگر شما بودین چکار میکردین؟ فقط در همین حد که مطمئنید دختر خونواده فرار کرده با یه مذکر غریبه توی یه شهر کوچک در کشور ایران
و کاری به آشفتگی خونواده و اعتیاد و مشکلات اقتصادی و فرهنگی و هزار تا مسائل دیگه ی اون خونواده نداریم
دقیقا خودتون رو جای اون خونواده بذارید و جواب بدین؟
{40}

سلام
طرز برخورد با همچین مواردی بستگی به فرهنگ و شخصیت و شعور هر فردی داره و هر کس به روش خودش اقدام میکنه.
در مورد رومینا ؛این دختر قربانی دو مرد شده. یکی هوسباز و عیاش دیگری ترسوی متعصب.
اما اینکه من چگونه برخورد میکردم: رومینا به لحاظ قانونی هنوز کودک محسوب میشه و متاسفانه هنوز هیچ قانونی مبنی بر حمایت از کودکان در کشور ما وجود نداره که اگه وجود هم داشت مثل بسیاری از موارد دیگه نمیشد از طریق قانونی به این ماجرا سر و سامان داد. دختری که توی خانواده محبت لازمه رو دریافت نکنه و به کمبودهایی که داره توجه نشه احتمال زیادی وجود داره که در این مسیره خطرناک قرار بگیره. اونوقت حتی اگه اون دختر به لحاظ سنی بالغ هم باشه باز هم برگردوندن از این مسیر خطرناکی که انتخاب کرده کار بسیار سختیه که نیاز به مدتها کار کارشناسی و روانشناسی داره که گاها هیچ وقت جوابگو نمیشه.
به نظر من مقصر اصلی این ماجرا کسی نیست جز بهمن خاوری...همون که با 35سال سن اگه زود ازدواج کرده بود الان دخترش هم سن رومینا بود. اگه تصمیمات رومینا رو به حساب بچگی بزاریم اشتباهات بهمن رو چجوری هضم کنیم؟
اگه قرار بود کسی در این ماجرا کشته بشه اون فرد بهمن بوده و نه رومینا

saaman11
ارسال پاسخ

SA00 :
وحشتناک و تاسف بار

فاجعه دردناک

خزان
ارسال پاسخ

hamideh1353 :
سلام،مرسي از بلاگ خوبتون
در جواب سوال خزان خانم ميتونم بگم که چگونگي نگاه و عملکرد آدما در برابر قضيه فرار دخترشان با يک مذکر غريبه دقيقا به اوضاع خانواده(فرهنگ،اقتصاد،اعتياد و ....)بستگي داره و نميشه آنها را ناديده گرفت،چه بسا اگر رومينا در خانواده اي بود که چنين شرايط نابساماني بر آن حاکم نبود، تصميم به فرار نميگرفت.....
اون پدر با تمام شرايطي که احاطه اش کرده به نظر خودش کار شجاعانه و در خور تحسيني هم انجام داده و قطعا مورد حمايت هم فکران خودش هم قرار خواهد گرفت،اما موضوع اينه که اين فرهنگ و طرز تفکر متعلق به اين زمان نيست ولي چون همچنان قانون جنگل حکمفرماست و هنوز حاکميت معتقد است که جنس زن بايد صاحب داشته باشد و صاحبش حق دارد با مالش هر طور که ميخواهد رفتار کند، اين طرز تفکر از حمايت قانوني برخوردار است و افرادي مثل پدر روميناها خود را صاحب حق ميدانند که قانون جنگل را اجرا کنند.
با احترام @};-

ممنونم حمیده جان از پاسختون
ولی برای این گفتم که: کاری به آشفتگی خونواده و اعتیاد و مشکلات اقتصادی و فرهنگی و هزار تا مسائل دیگه ی اون خونواده نداریم
چون میخواستم نظر دوستان رو بدونم که اگر این مسائل نبود و همه چی اکی بود شما بودین چکار میکردین؟ در واقع راهکار دادن برام مهم بود
و گرنه خودم هم میدونم خیلی مهم هست این مسائل، و برای همین ذهنم به سمتشون رفت و عنوانشون کردم .... یعنی به خاطر اهمیتشون بود...اما برخلاف حرف شما در خانواده ی معمولی هم دیدم این کار رو! برای همین صرف نظر کردم از این مسائل

hamideh1353
ارسال پاسخ

سلام،مرسي از بلاگ خوبتون
در جواب سوال خزان خانم ميتونم بگم که چگونگي نگاه و عملکرد آدما در برابر قضيه فرار دخترشان با يک مذکر غريبه دقيقا به اوضاع خانواده(فرهنگ،اقتصاد،اعتياد و ....)بستگي داره و نميشه آنها را ناديده گرفت،چه بسا اگر رومينا در خانواده اي بود که چنين شرايط نابساماني بر آن حاکم نبود، تصميم به فرار نميگرفت.....
اون پدر با تمام شرايطي که احاطه اش کرده به نظر خودش کار شجاعانه و در خور تحسيني هم انجام داده و قطعا مورد حمايت هم فکران خودش هم قرار خواهد گرفت،اما موضوع اينه که اين فرهنگ و طرز تفکر متعلق به اين زمان نيست ولي چون همچنان قانون جنگل حکمفرماست و هنوز حاکميت معتقد است که جنس زن بايد صاحب داشته باشد و صاحبش حق دارد با مالش هر طور که ميخواهد رفتار کند، اين طرز تفکر از حمايت قانوني برخوردار است و افرادي مثل پدر روميناها خود را صاحب حق ميدانند که قانون جنگل را اجرا کنند.
با احترام

خزان
ارسال پاسخ

سلام
فعلا در این کامنت کاری به متن و حرفهای پنهانِ دروغ یا راستی که در روزهای آینده آشکار میشه ندارم
فقط یه سوال دارم، دور از شما البته
اگر شما بودین چکار میکردین؟ فقط در همین حد که مطمئنید دختر خونواده فرار کرده با یه مذکر غریبه توی یه شهر کوچک در کشور ایران
و کاری به آشفتگی خونواده و اعتیاد و مشکلات اقتصادی و فرهنگی و هزار تا مسائل دیگه ی اون خونواده نداریم
دقیقا خودتون رو جای اون خونواده بذارید و جواب بدین؟

SA00
ارسال پاسخ

وحشتناک و تاسف بار

saaman11
ارسال پاسخ

گاه چه ترسناک میشود"" خانه پدری ""

saaman11
ارسال پاسخ

ناموس!!!
برایش باید جان داد،نه آنکه جانش گرفت