متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


ERFAN92
ERFAN92
۱۴۰۱/۰۳/۰۷

صافی آب مرا یاد تو انداخت رفیق
تو دلت سبز ، لبت سرخ ، چراغت روشن
چرخ روزیت همیشه چرخان ، نفست داغ ، تنت گرم ، دعایت با من
روزهایت پی هم خوش باشد

00arminkarimi
00arminkarimi
۱۴۰۱/۰۲/۳۰

❀✿❀♥✿❀✿♥❀✿❀♥✿❀✿♥❀✿❀♥✿❀✿
چون عهده نمی‌شود کسی فردا را
حالی خوش دار این دل پر سودا را
می نوش به ماهتاب ای ماه که ماه
بسیار بتابد و نیابد ما را
❀✿❀♥✿❀✿♥❀✿❀♥✿❀✿♥❀✿❀♥✿❀✿
http://www.coca.ir/wp-content/uploads/2018/04/%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85.jpg
❀✿❀♥✿❀✿♥❀✿❀♥✿❀✿♥❀✿❀♥✿❀✿
سلاملکمممممممممممم

vahid2727
vahid2727
۱۴۰۱/۰۲/۲۷

چو چرخم من چو ماهم من چو شمعم من ز تاب تو

همه عقلم همه عشقم همه جانم به جان تو

مولانا

pablo
pablo
۱۴۰۱/۰۲/۱۵

آدم‌هایی که از بازداشتگاه‌های اجباری برگشته‌اند دوباره زاد و ولد کردند.
مردان و زنانی که شکنجه دیده بودند، که مرگ نزدیکانشان و سوخته شدن خانه‌هاشان را دیده بودند، دوباره به دنبال اتوبوس‌ها دویدند، به پیش بینی هواشناسی با دقت گوش کردند و دخترهایشان را شوهر دادند.
باور کردنی نیست اما همین گونه است ،
زندگی از هر چیز دیگری قوی‌تر است ...

AMIR_96
AMIR_96
۱۴۰۰/۱۲/۰۷

گرچه پیر است این تنم ، دل نوجوانی میکند
در خیال خام خود هی نغمه خوانی میکند

شرمی از پیری ندارد قلب بی پروای من
زیر چشمی بی حیا کار نهانی میکند

عاشقی ها میکند دل ، گرچه میداند که غم
لحظه لحظه از برایش نوحه خوانی میکند

هی بسازد نقشی ازروی نگاری هر دمی
درخیالش زیر گوشش پرده خوانی میکند

عقل بیچاره به گِل مانده ولیکن دست خود
داده بر دست ِ دل و ،با او تبانی میکند

گیج و منگم کرده این دل، آنچنانی کاین زبان
همچو او رفته ز دست و ، لنَتَرانی میکند

گفتمش رسوا مکن ما را بدین شهرو دیار
دیدمش رسوا مرا ، سطحِ جهانی میکند

بلبلی را دیده دل اندر شبی نیلوفری
دست وپایش کرده گم، شیرین زبانی میکند

AMIR_96
AMIR_96
۱۴۰۰/۱۲/۰۲

صفایى بود دیشب
با خیالت خلوت ما را ،
ولى من باز پنهانى
تو را هم آرزو کردم …!

AMIR_96
AMIR_96
۱۴۰۰/۱۱/۲۲

هر نوبتم که در نظر ای ماه بگذری
بار دوم ز بار نخستین نکوتری!

“سعدی شیرازی”

AMIR_96
AMIR_96
۱۴۰۰/۱۱/۱۸

عشق یعنی در میان صدهزاران مثنوی
بوی یک تک بیت ناگه مست و مدهوشت کند
“فاضل نظری”

korosh_ts
korosh_ts
۱۴۰۰/۱۱/۱۸

درود برشما
اولین بار مهمان شدم..
شاد باشید و در پناه خدا
روز خوش

برایت رویاهایی آرزو می‏کنم تمام نشدنی
و آرزوهایی پرشور
که از میانشان چندتایی برآورده شود.
برایت آرزو می‏کنم که دوست داشته باشی
آنچه را که باید دوست بداری
و فراموش کنی
آنچه را که باید فراموش کنی.
برایت شوق آرزو می‏کنم.
آرامش آرزو می‏کنم.
برایت آرزو می‏کنم که با آواز پرندگان بیدار شوی
و با خنده‏ ی کودکان.
برایت آرزو می‏کنم دوام بیاوری
در رکود، بی ‏تفاوتی و ناپاکی روزگار.
بخصوص برایت آرزو می‏کنم که
خودت باشی.

AMIR_96
AMIR_96
۱۴۰۰/۱۱/۱۵

دل با امید وصل به جان خواست درد عشق

آن روز درد عشق چنین بی دوا نبود
شهریار♡