متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


hamedaj007
hamedaj007
۱۳۹۲/۰۹/۰۵

دستمال خیس آرزوهایم را فشردم همین ۴ قطره چکید:

.

زنده

.

باد

.

رفیق

.

با معرفت !

+5 +5

منم +5 میخوام...

paradise166
paradise166
۱۳۹۲/۰۸/۱۵

آدمیزاد است و هزار دلتنگی



به تکرار دلتنگی ها آغوش باز نکن



گاهی باید به آنچه آزارت میدهد و تو را پر از



دلتنگی میکند...............پشت کرد!!!!!!!!!!!!!

+5

paradise166
paradise166
۱۳۹۲/۰۸/۱۲

دلم زمینی میخوادصاف...

دلی میخواهد پاک

وآسمانی آبی

من باشم وآسمانم...!

+5

boss
boss
۱۳۹۲/۰۸/۱۲

دروغ آمد: .... اعتبار رفت
شعارآمد: .... عمل رفت
شراب آمد: .... شخصیت رفت
تلویزیون آمد: .... خواب رفت
زنا آمد: .... ازدواج رفت
سودآمد: .... برکت رفت
مد آمد: .... آبرو رفت
پرخوری آمد: ... سلامت رفت
رشوه آمد: .... حق رفت
دیر خوابی آمد: .. نماز صبح رفت
اسراف آمد: .... قناعت رفت
نژاد پرستی آمد: .. برادری رفت
ماهواره آمد: .. حجاب رفت
فارسی وان آمد: .. حیارفت
گاوصندوق آمد: .. زکات رفت
تالار آمد: .... غیرت رفت
تلفن آمد: ... صله رحم رفت
اندیشه کنیم!!
چه ها آمد، چه ها رفت..!؟

pari26
pari26
۱۳۹۲/۰۸/۱۲

من زنم!
با دست هایی که دیگر دلخوش به النگوهایی نیست
که زرق و برق شخصیتم باشد!
من زنم!
و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو
سهم میبرد
می دانی؟
درد آور است که من آزاد نباشم
که تو به گناه نیفتی
قوس ها ی بدنم، به چشمهایت
بیشتر ازتفکرم می آیند
دردم می آید که باید لباس هایم را
با میزان ایمان شما تنظیم کنم
دردم می آید که در تخت خواب
با تمام عقیده هایم موافقی!
و صبح ها از دنده ی دیگری از خواب پا میشوی!!!
تمام حرف هایت عوض میشود!!

paradise166
paradise166
۱۳۹۲/۰۸/۱۱

اولین روز باراني را به خاطر داری؟

غافلگیر شدیم!
چتر نداشتیم ،
خندیدیم ،
دویدیم
و به شالاپ شلوپ‌های گل آلود عشق ورزیدیم.

دومین روز باراني چطور؟
پیش‌بینی‌اش را کرده بودی ،
چتر آورده بودی!
من غافلگیر شدم!
سعی می‌کردی من خیس نشوم ،
و شانه سمت چپ تو کاملاً خیس بود...

سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد میکند ،
حوصله نداشتی سرما بخوری ،
چتر را کاملاً بالای سر خودت گرفتی
و شانه راست من کاملا خیس شد...

و چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمدی...
و مجبور بودیم برای اینکه پین‌های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر برویم!

فردا دیگر برای قدم زدن نمی‌آیم.
تنها برو!

+5

sara_s
sara_s
۱۳۹۲/۰۸/۱۱

در میان من و تو فاصله هاست

گاه می اندیشم

می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری

تو توانایی بخشش داری

دستهای تو توانایی آن را دارد

که مرا زندگانی بخشد

چشمهای تو به من می بخشد شور عشق و مستی

و تو چون مصرع شعری زیبا

سطر برجسته ای از زندگی من هستی

دفتر عمر مرا با وجود تو

شکوهی دیگر

رونقی دیگر هست

می توانی تو به من زندگانی بخشی

یا بگیری از من آنچه را می بخشی

من به بی سامانی ، باد را می مانم

من به سرگردانی ، ابر را می مانم

من به آراسته گی خندیدم

منه ژولیده به آراسته گی خندیدم

سنگ طفلی اما

خواب نوشین کبوتر ها را در لانه می آشفت

قصه ی بی سر و سامانی من

باد با برگ درختان می گفت

باد با من می گفت :

" چه تهی دستی مرد ! "

ابر باور می کرد

من در آئینه رُخ خود دیدم

و به تو حق دادم

آه ... می بینم ، میبینم

تو به اندازه ی تنهایی من خوشبختی

من به اندازه زیبایی تو غمگینم

چه امید عبثی

من چه دارم که تو را در خور ؟!

هیچ !

من چه دارم که سزاوار تو ؟!

هیچ !

تو همه هستی من

هستی من

تو همه زندگی من هستی

تو چه داری ؟! .... همه چیز

تو چه کم داری ؟! ...هیچ !

بی تو در می یابم

چون چناران کهن

از درون تلخی واریزم را

کاهش جان من ، این شعر من است

آرزو می کردم که تو خواننده ی شعرم باشی

راستی .... شعر مرا می خوانی ؟!

باورم نیست که خواننده ی شعرم باشی

نه .... دریغا ، هرگز

کاشکی شعر مرا می خواندی !!!

farnoosh
farnoosh
۱۳۹۲/۰۸/۱۰

باهمه مشکلات وسختی های راهت بجنگ وایمان داشته باش برتموم انها پیروز خواهی شد..بدون شک

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۰۸/۰۷

مشکل از خود ماست

واسه کسی که یه قدم واسمون برمی داره

دو کیلومتر می دویم

****

بلاگ جدیدم : معمای مهمانی * جالبه ببینید

http://www.hamkhone.ir/member/592/blog/view/61357/

دوست عزیزم ، سپاسگزار میشم ببینی و شرکت کنی ، خیلی جالبه
پ

mozhgan2013
mozhgan2013
۱۳۹۲/۰۷/۳۰

درد من تنهایی نیست؛

بلکه مرگ ملتی است که گدایی را قناعت؛

بی عرضگی را صبر

و با تبسمی بر لب این حماقت را حکمت خداوند می نامند.