متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • وعده

  • پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد.  هنگام بازگشت، سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی می‌داد.  از او پرسید: آیا سردت نیست؟  نگهبان پیر گفت: چرا‌ ای پادشاه، اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.   پادشاه گفت: من الان داخل قصر می‌روم و می‌گویم یکی از لباس‌های گرم مرا را برایت بیاورند.  نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. پ…
  • حال خوب

  • همه یِ ما باید کسی را داشته باشیم که وقتی یک روز ، روزِ ما نبود  بنشینیم رو به رویش و غرغر کنان از سیر تا پیازِ تمامِ بد بیاری هایمان را برایش تعریف کنیم  و او هم لبخند به لب گوش کند و پایانِ هر جمله مان بگوید "حق داشتی پس اینقد عصبی بشی، حالا ولش کن مهم نیست،  فدایِ سرت"    میدانید آدم هرچقدر هم قوی باشد  باید کسی را داشته باشد  که حالِ بدش را بفهمد  که نگذ…
  • قرار

  • همان روزِ اول كه آشنا شديم قرار گذاشتيم كه اگر روزى زبانمان لال، زبانمان لال، زبانمان لال خواستيم جدا شويم، همه چيز دوستانه اتفاق بيفتد كه فردا روزى اگر اتفاقى يكديگر را در خيابان ديديم مسيرمان را كج نكنيم... و عجب قرارِ شيرينِ تلخى بود! مگر ميشود كسى را كه تا ديروز برايش ميمُردى، رهايش كنى به امانِ خدا؟! اما قرارمان بود... ميدانى؛ اولش همه چيز قشنگ است شاعرانه، عاشقانه، هيچ پايانى را تصور نميكنيم…
  • بشین حرف بزنیم

  • بهش میگم : بشین حرف بزنیم نگام میکنه و حرفی نمیزنه  انگار منتظره تا بشنوه  میگم : میدونی سخت ترین قسمت یه رابطه کجاست؟! اینکه اونی که همیشه تلاش میکنه یک نفر باشه  که فقط یک نفر رکاب بزنه تو زندگی  میگم: میدونی من خستم؟! بازم ساکت نگام میکنه  پس میدونی! میدونی، عشق شبیه جای کش روی تنته  هی میخاره هی میخارونیش هی میخاره و تو هی میخارونیش اولش لذت داره اما بعدش دردت میا…
  • صائب تبریزی

  •   دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست   جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است شصت و شاهد هر دو دعوای بزرگی میکنند پس چرا انگشت کوچک لایق انگشتر است؟ آهن و فولاد از یک کوره می آیند برون آن یکی شمشیر گردد،دیگری نعل خر است گر ببینی ناکسان بالا نشینند صبر کن روی دریا کف نشیند،قعر دریا گوهر است... …
  • زن بودن

  • ضعیفه نبوده ایم ، اگر سالها دیدیم و دیده نشدیم  اگر سالها قصد کردیم و راهی نشدیم  اگر سالها بی دریغ مهر ورزیدیم  اگر سالها پا به پا دویدیم  اگر زیر بار، شانه ساییدیم و خم به ابرو نیاوردیم  ضعیفه نبوده ایم ، اگر حتی یاد نگاهی دلمان را به ضعف انداخت  اگر تحقیر شدیم و مغرور ماندیم  اگر سیلی خوردیم و بر دلبستگی سماجت کردیم  اگر بی تاب شدیم و تاب آوردیم . ضعیفه ن…
  • ظرف درون

  • ظرف درونتان را خالی کنید جایگزین کردن باورهای صحیح  نیازمند تهی بودن است زمانیکه وجودتان پر از نفرت،  کینه و رنجش است جایی برای  افکار مثبت باقی نمی ماند  و ذهن مقاومت زیادی در برابر  این افکار نشان میدهد زمانیکه به خاطرات بد می اندیشید  یعنی دارید افکار منفی تان را  تقویت می کنید و ظرف وجودتان  همچنان جایی برای افکار مثبت  نخواهد داشت. بنابراین وجودتان…
  • تنهایی

  • میشه فکر می‌کردم که بدترین چیز توی زندگی اینه که تنها باشی... ولی نه،  حالا فهمیدم که بدترین چیز توی زندگی  بودن با آدم‌هائیه که باعث می‌شن احساس تنهایی کنی...
  • این جماعت

  • در مزرعه گندم را دزدیدند.  صدای اعتراض بلند شد. نان بین مردم پخش کردند.  اعتراض ها خاموش شد.  این جماعت فقط به دنبال سیر کردن شکمان اند  نه گرفتن حق
  • بعضی ادمها دنیا رو زیبا میکنن

  • عضی آدما دنيا رو زيبا ميکنن آدمايی که هروقت ازشون بپرسی چطوری؟! ميگن خوبم؛ وقتی بهشون زنگ میزنی  و بیدارشون میکنی، میگن بیدار بودم یا میگن چه خوب شد زنگ زدی وقتی ميبينن يه گنجشک داره روی زمين  غذا ميخوره، راهشون رو کج ميکنن  که اون نترسه. آدمایی که با صد تا غصه  توی دلشون، بازم صبورانه پای درد  و دل‌هات میشینن. همينا هستن که  دنيا رو جای بهتری برای نفس کشیدن …